کنسرت مزدوران جمهوری اسلامی در هلند ناکام تمام شد .

1 نظرات


گرفته شده از وبلاگ نق نق های پز
.
( روی عکس ها کلیک کنید تا آنها را در اندازه بزرگ مشاهده نمایید )

اجرای ارکستر سمفونیک تهران در روتردام با درگیری فیزیکی شدید بین کارمند سفارت جمهوری اسلامی معترضان ایرانی در تالار، کارمندان سفارت جمهوری اسلامی و عوامل امنیتی سالن دچار اختلال و ناتمام ماند.

حرکات نیروهای امنیتی سالن به شدت فضای تالار را ملتهب کرد. در حین اجرا، شماری از بین جمعیت، پارچه‌‌های سبز و دستان خود را به نشان پیروی بالا بردند. در پایان قطعه اول ارکستر، تعدادی از جمعیت به خواندن سرود «ای ایران» و «یاردبستانی» پرداختند. در همین حال، ارکستر، اجرای قطعه دوم را آغاز کرد و در همان زمان، نیروی امنیتی از معترضان خواستند که پارچه‌های سبز خود را پایین بیاورند ولی این حرکت به طور نامتناوب در طول قطعه ادامه پیدا کرد. در این بین، یکی از دانشجویان ایرانی مقیم هلند خود را به جایگاه بالای ارکستر رساند و تکان دادن پارچه‌ای سبز رنگ را آغاز کرد. او کمی بعد از بالای ارکستر به جایگاه نوازندگان ارکستر پرید و پارچه‌ اش را دوان دوان تکان ‌داد.

ارکستر همچنان در حال نواختن بود و سه نفر از ماموران امنیتی سالن روی صحنه در حال دویدن به دنبال او بودند. این دانشجو که از اعضای شبکه جوانان پیشروی ایران در هلند بود در نهایت توسط نیروهای امنیتی از سالن بیرون برده شد.این حرکت با درگیری‌های لفظی و سپس فیزیکی کارمندان سفارت جمهوری اسلامی در میان جمعیت با ایرانیان معترض همراه شد. در حالی که در مرکز سالن، تعدادی از نیروهای امنیتی سالن در حال جداکردن این افراد بودند، تعدادی از کارمندان سفارت ایران از روی صندلی‌ها به سوی معترضان حمله بردند. دهها نفر از شهروندان غیرایرانی روی صندلی‌های نزدیک به ارکستر نشسته بودند و یکی از آنها در پایان یکی از قطعات با لهجه غیر ایرانی گفت: «درود بر جمهوری اسلامی». در دقایق بعد، درگیری‌های لفظی شدیدی به اتباع غیرایرانیانی که اغلب با پوشش اسلامی حاضر بودند با ایرانیان معترض همراه شد. یکی از این اتباع در پایان یکی از قطعات با لهجه‌ای غیر ایرانی گفت: «درود بر جمهوری اسلامی». متشنج کرد.دقایقی اجرا متوقف شد و کنسرت ناتمام ماند.


در حال عکاسی از درگیری‌ها بودم که یکی از ماموران امنیتی سالن با لحن تندی از من خواست تالار را ترک کنم. کارت ‌بین‌المللی روزنامه‌نگاری‌ام (صادره از فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بلژیک) را نشان دادم و گفتم من روزنامه‌نگار هستم و تنها در حال عکاسی هستم. او گفت: "گم شو بیرون! اینجا ما قانون را تعیین می‌کنیم.". در بیرون از تالار، چهار ماشین پلیس، با سگ، همراه با دو اسب حضور داشتند. از یکی از افسران ارشد پلیس هلند پرسیدم: «مسئول چنین برخوردی با یک خبرنگار در تالار کیست؟» و او گفت: «باید به شهردار روتردام شکایت کنید.»


درادامه‌ی کنسرت‌هایی با عنوان «صلح» با اجرای ارکستر سمفونیک تهران در اروپا، این ارکستر شنبه شب، 30 ژانویه، ارکستر به رهبری منوچهر صهبایی در روتردام (هلند) در یکی از گران‌ترین تالارهای هلند، «د دولن» اجرا داشت.

پیش‌تر برنامه‌های ارکستر در رم و بروکسل با اعتراضات آرام ایرانیان مقیم ایتالیا و بلژیک همراه شده بود. اما جو جامعه مهاجر ایرانی از چند روز پیش از کنسرت هلند و حتا جامعه سیاسی هلند در این رابطه دچار التهاب زیادی شد. روز چهارشنبه، پرتیراژترین روزنامه چاپ هلند، تلگراف، در مصاحبه‌ای با پژمان سلیم، فعال حقوق بشر و وکیل ایرانی مقیم لاهه، به اعتراضات جامعه ایرانی-هلندی نسبت به این کنسرت اشاره کرد. در همان گزارش آمد که شماری از ایرانیان در تدراک برگزاری تظاهرات اعتراضی در برابر تالار کنسرت هستند.

دو تن از نمایندگان پارلمان هلند در همان گزارش با اجرای سمفونی صلح توسط ارکستر دولتی ایران ابراز مخالفت کردند. دیروز هم هری وان بومل، نماینده حزب سوسیالیست پارلمان هلند به رادیو زمانه در آمستردام گفت، اجرای چنین کنسرتی در روتردام مایه ننگ این شهر است.

ادامه مطلب ...

پوستر - محمد نوری زاد را آزاد کنید .

0 نظرات


ادامه مطلب ...

پوستر های 22 بهمن سبز - مهدی سحر خیز

0 نظرات
ادامه مطلب ...

عکس تعدادی از جنایتکاران جمهوری اسلامی

0 نظرات

روی عکس کلیک کنید تا آنرا در اندازه بزرگ ببینید

ادامه مطلب ...

گزارشی از وضعیت بندهای امنیتی زندان اوین

0 نظرات


ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک از عادی ترين اعمال در بند 2 الف است. بازداشتی های اين بند عمدتا مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند. آنها وجود خارجی ندارند و هويت آنها در رايانه زندان ثبت نمی شود و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. در اين بند تمام مامورين 2 عضويتی هستند. هم در سپاه و در وزارت اطلاعات هستند و در يک مدار گردشی بين بازداشتگاه 209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت خدمت هستند. اتاق شکنجه اين بند بسيار مدرن و مجهز است و در قسمت زيرين بند، شکنجه هایی مثل اعدام و تيرباران مصنوعی انجام می شود.

هيچ شخصی غير از پرسنل و متهمين، حتی عالی رتبه ترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات را ندارند. اکثر متوليان امور بازداشتی ها بالای 55 سال سن دارند و دارای نسبت های فاميلی باهم هستند . حتی برای خالی نماندن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را برای جانشينی درکنار خويش آموزش ميدهند. بند 325 و 500 الف ويژه روحانيت است. در اينجا بازداشتی ها برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند. به گفته روحانيون اين بندها، آوردن و استعمال مواد مخدر بطور مطلق آزاد است و بهمين دليل بيش از 70 در صد متهمين ويژه روحانيت ترياکی اند.

بند 209 اوين بازداشتگاهی نسبتا سری در زندان اوين است. اين بازداشتگاه از ساختمان های ساخته شده در دوران قبل از انقلاب است . در قسمت پشت، بهداری زندان اوين و جنب آشپزخانه و بند نسوان قرار دارد و از بازداشتگاههای آموزشگاه قابل رويت است. در قسمت روبروی آن، قسمت نانوايی زندان اوين واقع شده است و انتهای آن به محدوده بند 350 امنيتی و کارگری ختم می شود. اين مجموعه ساختمانی 2 طبقه با آجرهای قرمز فشاری است که کانالهای پوشيده شده از پشم شيشه و فويل آلومينيومی آنرا از ساير ساختمان ها مجزا می سازند. دارای 2 درب ورودی در قسمت جلو می باشد. درب کوچک که دارای آيفون و سيستم مدار بسته تصويری است قسمت ورود متهمين و درب ديگر احتمالا محل ورود پرسنل اجرايی و عملياتی در آن مجموعه است. هيچ شخصی به غير از پرسنل و متهمين اين بند امنيتی حتی عاليترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 را ندارند و فقط و با دستور متوليان رده بالای ناظر بر اين بازداشتگاه حق ديدار را دارند که آنهم در موارد بسيار استثنايی چنين اتفاقی می افتد.

قبل از ورود از همان جلوی درب که وارد سالن باريک بازداشتگاه 209 می شويد با چشم بند های طوسی رنگ چشم هايتان را می بندند. وقتی وارد محيط می شوید سريعا چند نفر به سراغ فرد بازداشتی می آيند و تمام لباسها و لوازم شخصی را از ريز و درشت به همراه پول تحويل می گيرند و مبلغ کمی از پول را در اختيار فرد می گذارند. فرمهايی در اختيار فرد بازداشتی می گذارند تا تمام مشخصات خود را بنويسد. در همين حين يک پيراهن و يک شلوار و يک بلوز دوخته شده از پارچه (اخيرا) سرمه ای رنگ راه راه را تحويل بازداشتی می دهند، به همراه يک عدد صابون و يک شامپوی کوچک و يک خمير دندان و مسواک بسيار ارزان قيمت و يک حوله کوچک و يک حوله متوسط و بعد روی يک صندلی می نشانند و بنا به دستور کارشناسان امنيتی، محل نگهداری در بازداشتگاه تعيين می شود. البته قبل از ورود به سلول فرد را به صورت لخت مادرزاد معاينه می کنند و دارا بودن بيماری خاص و درد جسمی را می پرسند و آثار و علائم خاص بدن را يادداشت می کنند و اگر در مراحل دستگيری آثار ضرب و شتم زخم و کبودی وجود داشته باشد يادداشت و صورتجلسه می شود و بر روی تصوير يک فرد که بر روی کاغذ کپی شده محل صدمات را علامت می زنند و آخرين سوال اين است که داروی خاصی مصرف ميکردی و يا سيگاری هستی و يا اعتياد داری؟

پس از اتمام همه اين مراحل فرد بازداشتی به محل در نظر گرفته شده منتقل می شود. وضعيت فيزيکی محيط اين چنين است که در راهرو ورودی در سمت چپ و راست اتاقهايی وجود دارد که درب اول سمت راست دفتر رئيس بازداشتگاه و درب روبروی آن اتاق مهمانها و اتاق بازجويی و اتاق کنفرانس و جنب آن اتاق کنترل دوربين ها و اتاق استراق سمع که هميشه و در همه لحظه افرادی به طور شبانه روزی پشت اين دستگاهها هستند و گفته ها و شنيده ها و حرکات بازداشتی ها را در هر مکانی کنترل می کنند . انتهای اين سالن باريک که در قسمت هم کف است يک راه پله به طرف بالا و يک راه پله به طرف پايين و يک راهرو به سمت راست می رود که البته در فاصله اين سه راهرو يک آسانسور وجود دارد که به طبقه پايين می رود. در اين مجموعه به طور کلی کسی حق نداشتن چشم بند ندارد و به طور مطلق تمام بازداشتی ها بايد چشم بند داشته باشند و با مراقب جا به جا شوند. حرف زدن و يا سر و صدا کردن و با سلولهای ديگر تماس برقرار کردن به طور کلی ممنوع و باعث برخورد شديد می شود.

بهداری در طبقه بالا و مسير سمت چپ راهرو قرار دارد که يک اتاق پزشک و يک تخت و مقداری تجهيزات پزشکی دارد و چون دقيقا بازداشتگاه 209 در فاصله کمتر از 20 متری بهداری تقريبا مجهز زندان قرار دارد زياد مسئله بهداری داخلی مهم نيست. البته در مواقع بسيار اضطراری متهمين به بهداری زندان فقط در جهت معاينه و مسائل اورژانسی منتقل می شوند و سريعا به محدوده 209 باز گردانده می شوند. حتی برای مراجعه نکردن به خارج از بازداشتگاه برای جراحی و کشيدن دندان و يا مسائل مشابه که برای فک و دندان بازداشتی ها رخ می دهد يک اتاق مجهز به ادوات دندانپزشکی وجود دارد. يک پزشک عمومی رسمی وزارت اطلاعات مسئول کنترل کل مسائل مربوط به امور افراد بازداشتی است و چندين بهيار و پرستار در کنار او . هيچگونه محدوديت بودجه و دارو و امکانات و اعزام و مامور و نقل و انتقال و يا فشار روانی بر اثر کمبود نفرات در بين کارکنان بازداشتگاه 209 وجود ندارد. هيچگونه نامی از ماموران برده نمی شود و چه بازداشتی و چه مامورين با شماره خاصی فراخوانده می شوند.

اکثر متوليان رسيدگی به امور بازداشتی های وزارت اطلاعات که در 209 اند افرادی دارای سنين بالای 55 سال اند که حتی در بين آنها افراد نزديک به 70 سال سن نيز ديده می شوند که ساليان سال در اماکن خاص امنيتی مثل 209 خدمت کرده اند و البته جالب ترين مسئله اين است که کارکنان اين بازداشتگاه نسبت های فاميلی نزديک با هم برقرار کرده اند و برای خالی نبودن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را در حال آموزش دادن وضعيت کارآموزی در کنارشان دارند.

محل اقامت متهمين بازداشتی در 209 به 5 بخش تقسيم می شود.

انفرادی مطلق که يک اتاق کوچک با عرض تقريبی 1 متر و طول 2 متر است و هيچ گاه امکاناتی در آن قرار ندارد به جز 2 عدد پتو و موکت کف آن.

انفرادی دارای دستشويی و توالت فرنگی که در آن نيز موکت کف و 2 عدد پتو قرار دارد و عرض آن 1 متر و طول آن 5/2 متر است.

در سوئيت تک نفره و 2 نفره که اتاق های 5 متری و 6 متری است با نظر کارشناسان و سرتيم های بازجويی کننده امکانات داده می شود که البته در آن دستشويی و توالت وجود دارد و امکانات يخچال 7 فوت و تلويزيون طبق دستور داده می شود.

سوئيت های سوپر لوکس که برای اتباع خارجی و افراد فوق سرشناس و دردسر ساز امنيتی از نظر اصحاب رسانه ای و افکار عمومی جهان، تدارک ديده شده و از امکانات يخچال و تلويزيون و دستشويی و حمام برخوردار است و افرادی چون کيان تاجبخش درآنجا نگهداری می شدند.

و در آخر قسمت بندهای عمومی که اتاقهای دارای ظرفيت 6 الی 16 نفر هستند که بنا به گفته ها 3 تا 4 بند عمومی در 209 وجود دارد و تعداد زيادی انفرادی در تمام طبقات که با دربهای ميله ای در جلو محدوده ها مشخص می شوند.

هر قسمت و واحد دارای افراد خاص خود می باشند و می توان به راحتی گفت هر مجموعه انفرادی در طبقات دارای 3 مراقب 24 ساعته می باشد که البته اين افراد به غير از مسئولين و متوليان صاحب امر هستند که راسا نظارت می کنند و تقريبا در هر طبقه چيزی حدود 10 نفر مدام در سالن هستند که در صورت رخ داد خاصی در روز سريعا به متوليان بازداشتگاه خبر می دهند و مطالبات و خواسته ها و نامه بازداشتيها را می رسانند و يا تقاضای پزشک و غيره را اعلام می کنند و در صورت حادثه مسئله را به دفتر نماينده دادستان در 209 که اتاقش در کنار اتاق استراق سمع است ارجاع می دهند.

اکثر مامورين انفراديها پير مردهای پر حوصله هستند و درب انفراديها را برای دستشويی باز می کنند. هر 3 روز يکبار استحمام آزاد است. بازداشتيهای مستقر در بندهای عمومی در هفته 3 جلسه به مدت نيم ساعت به حياطی حدودا 100 متر که سقف آنرا ميله و شيشه پوشانده منتقل می شوند که البته حياط و محدوده آن و نفرات حاضر در آن از طريق دوربين های فوق مدرن کنترل می شوند. البته سقف شيشه ای حياط متحرک و دارای متورهای برقی می باشد که به راحتی می توانند شيشه ها را کنار بزنند و آفتاب مستقيم بتابد و هوا در حياط جريان پيدا کند. به غير از اتاقهای بازجويی که در طبقه بالا به تعداد 4 اتاق هستند، اکثر اتاقهای بازجويی در قسمت همکف واقع شده است. در مواردی همزمان، شايد دهها نفر در حال بازجويی هستند که البته بازجوها از افراد ليسانس به بالا حداقل در موارد استخدامی دهه گذشته انتخاب شده اند و دوره های خاص بازجويی را در کشورهای دارای کلاس بالای امنيتی سپری نموده اند. بازجويی های سخت را هم که نياز به دانستن زبانهای خارجی دارد در مورد اتباع خارجی بازداشتی انجام می دهند.

البته در اين بين متهمين زن و فعال سياسی و روزنامه نگار و خبرنگار و يا مدافع حقوق بشر و يا فعال حزبی و گروهی و فرقه ای نيز وجود دارند که آنها در يکی از بريدگی های خاص و محدوده های کم ترددتر بازداشتگاه نگهداری می شوند در ضمن در بين دهها انفرادی و سوئيت و بند عمومی اتاقهای خاص اسفنجی نيز وجود دارد که در آن به هيچ وجه فرد بازداشتی در صورت از دست دادن تعادل روانی نمی تواند به خود صدمه ای وارد کند و اکثر اوقات به عنوان اتاق بازجويی دارای عايق صدا مورد استفاده قرار می گيرد و در آنها به طور رسمی متهم بازداشتی را نگه نمی دارند.

اکثر بازداشت شدگان دادستانی ها و تيمهای عملياتی وزارت اطلاعات در سراسر کشور را که در بازداشتگاه 209 به سر می برند نسل دوم و نسل سوم فعالان و بازداشتيها و زندانيان سياسی پس از انقلاب 57 تشکيل می دهند که با توجه به ميزان آگاهی و دسترسی اين نسل از مبارزان و فعالان و دانشجويان سياسی به رسانه های داخلی و خارجی و نهاد های حقوق بشری و افشاگری های قربانيان وقايع رخ داده در مورد بازداشتيهای نسل اول زندانيان سياسی دست به دست هم داده که ديگر اصحاب اطلاعاتی و عملياتی و دادستانی با درنظر گرفتن موقعيت و بهره زمانی کمتر بتوانند از قدرت سرکوبگرانه و زنده بگورانه در مورد متهمين و بازداشتيهای اين چنينی بهره ببرند، خصوصا اينکه با بازداشت سران وزارت اطلاعات در مقوله قتلهای زنجيره ای و مرگ خانم زهرا کاظمی ديگر پشمی به کلاهشان باقی نمانده مگر اينکه متهم و بازداشتی آنقدر بی کس و کار و بی صاحب و تنها باشد که عقده دلشان را سر او خالی کرده و يا بکشندش و يا اعدامش کنند.

در فعل حال وضعيت سلولهای انفرادی مخصوصا طبقه بالا به اين شرح است که از طريق شيشه پنجره بالای اتاق که در ارتفاع بسيار بالا قرار دارد نور به داخل سلولها می آيد. می توان گفت واقعا در انفرادی باتوجه به وضعيت فيزيکی آن اقداماتی مانند: حلق آويز شدن و اقدام به خودکشی در ميان بازداشتيها به صفر رسيده است چون هيچ آويز و امکانات و ابزاری وجود ندارد.

در جلوی پنجره ای که نور از آن عبور می کرد يک نوع فنس توری ريز وجود دارد که درفاصله 20 سانتی متری از آن ميله های عمودی محافظ و در فاصله 5 سانتی متری از آن شيشه پنجره که همه اينها در ارتفاع بالای 3 متر از سطح انفرادی است که البته در بعضی از انفرادی ها فرق می کند و در آنها فنسها و تورها باز شده و به جای آنها از ورقه های فلزی که از دهها نقطه سوراخ شده اند در سلولها استفاده گرديده که ميزان ورود نور را به نصف می رساند. تجهيزات مداربسته و استراق سمع در بعضی از سلولها و انفرادی ها و سوئيت ها نصب است و می توان گفت در محدوده داخلی 209 تقريبا نقطه کور از ديد دوربين ها وجود ندارد .

مامورين بر مبنای سياست تعريف شده روز که به آن ديکته می شود با متهمين بازداشتی برخورد می کنند اگر دستور داده شود فحش بده همانکار را می کنند و اگر دستور بدهند دايه مهربانتر از مادر باش باز همان کار را می کنند و برخوردهايشان هيچ ارتباطی به ذات و سليقه شخصی ندارد. اکثريت مامورين 209 تلاش خود را ميکنند که صورت آنها توسط متهمين بازداشتی ديده نشود. اين افراد در راستای رفتار تعريف شده شان به متهمين سيگاری روزی چند نوبت سيگار می دهند. تمام غذاها و نوشيدنی ها با ليوان و ظرف های يک بار مصرف داده می شود. ساعات بازجويی و روزهای آن به هيچ عنوان مشخص نيست. اتاق عکاسی و خبرنگاری و تهيه عکس در طبقه بالا قرار دارد که در آن از مصاحبه ها و اقرارها و يا گفته های متهمين فيلم برداری می شود و يا در آن از چهره متهمين عکس تهيه می شود.

در اين بين وضعيت افرادی که در بندهای عمومی 209 هستند از همه بهتر است. در اين بندهای عمومی که مابين 12 الی 20 تخت وجود دارد و در آن متهمينی را نگه می دارند که از مراحل حساس و مهم بازجوئی گذشته باشند و يا فشار روانی آنها را دچار مشکل کرده باشد و بازدهی مطلوبی در بازجويی ندارند که بعضی اوقات به طور موقت استراحت و در مواردی تا زمان انتقال از 209 به آنجا هدايت می شوند. اين بندها دارای سرويس دستشويی و توالت و حمام هستند و چند دوربين مداربسته مدرن اوضاع داخلی آنرا کنترل می کنند و اما در بندهای عمومی هر کدام يک دستگاه تلويزيون و يخچال و سماور برقی دارند که البته قانون خاصی درمورد متهمين بندهای عمومی لحاظ می شود. مثلا: اکثرا دسته ها و فعالان سياسی گروهی بازداشت شده ای هستند. مثل: اعضای القاعده و يا پژاک و پ. ک. ک . و مجاهدين خلق و يا انصارالاسلام و جندالله را که دسته های چند نفری هستند را کنار هم نگه نمی دارند که البته در اين بين جاسوسان نيز مستثنی نيستند.

اما در زمان انتقال از 209 به بازداشتگاه و يا زندان همه اموال پس داده می شود و بايد برگه ای در مورد شرح وضعيت مدت بازداشت در 209 را پرکنی و در قسمتی در اين برگه نوشته شده که پيشنهاد خود را در مورد وضعيت 209 بنويسيد که کل اين ماجراها القاعات مصنوعی برخورد دموکراتيک.

بند 325 و 500 الف ويژه روحانيون

در محدوده محوطه زندان اوين دقيقا در مجموعه چسبيده به اندرزگاه 1 و يا همان بند قرنطينه، 2 بند وجود دارد که به بند 325 و 500 الف معروف هستند که تحت اختيار و نظارت مطلق دادگاه ويژه روحانيت است و امور آن هيچ گونه ارتباط قضايی و اجرايی به سازمان زندانها ندارد و فقط از جهت سرکشی و رسيدگی به امور فنی ساختمان محل اقامت زندانيان روحانی تحت اختيار و نظارت سازمان زندانها و متوليان زندان اوين است. بند 500 الف قسمتی از بازداشتگاه ويژه روحانيت است که در آن متهمين بازداشتی را نگه می دارند و دارای 2 اتاق است که حدودا روی هم رفته 30 تخت دارد و در آن امکانات رفاهی مطلوبی وجود دارد مثل يخچال و يخچال فريزر و تلويزيون و کولر و سرويسهای بهداشتی و همچنين تلفن نامحدود که البته اين محل برای نگهداری روحانيون بازداشتی بلاتکليف است.

بند 325 روحانيت که در دوره های نه چندان دور افرادی مثل شهردار سابق تهران “غلامحسين کرباسچی” و “عبدالله نوری” در آن بوده اند که دارای سالنی بزرگ است که درآن 18 اتاق وجود دارد که کل جمعيت اين تشکيلات تحت نظارت دادگاه ويژه روحانيت فقط 13 نفر است که هر يک از متهمين بازداشتی و يا زندانيان ويژه روحانيت برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند تا زمانی که بازگردند. بنا به گفته روحانيون ساکن در اين بندها آوردن و استعمال مواد مخدر به طور مطلق آزاد می باشد و در مواردی نيز از طريق مجاری چراغ سبزی مواد مخدر به متهمين ويژه روحانيت که بيش از 70 درصدشان معتاد هستند ارائه می شود.

استفاده از تلفن در اين بندها نامحدود است. همه ملاقاتها هر هفته حضوری است و ملاقات شرعی و خصوصی با همسران هفته ای يکبار است. جيره قضايی خاصی با دستور و نظارت سرسختانه دادگاه ويژه روحانيت به روحانيون بند ويژه ارائه می شود. آشپزخانه و چراغخانه برای پخت و پز وجود دارد ، سيستم گرمايش و سرمايش و تهويه مطلوبی در اين بند وجود دارد .

بر خلاف حياط 300 متری که برای 650 نفر در اندرزگاه 8 وجود دارد بند ويژه روحانيت از يک حياط دارای زمين واليبال و يک حوضچه و يک باغچه گل کاری شده به وسعت 800 متر فقط برای 13 نفر بهره می برد که آنگونه که معلوم است يک گوشه از اين حياط به يکی از بازداشتگاههای محرمانه حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی که در محدوده محوطه زندان اوين واقع است متصل است که البته محدوده حياط ويژه روحانيت چشم اندازی به ساختمان و يا خانه تک طبقه خانمی به نام ربابه در حياط اوين که محل نگهداری افراد بسيار خاص است دارد. به همراه مجموعه ای دايره ای شکل چند طبقه که شباهت به بازداشتگاه ضد خرابکاری توحيد دارد که بنا به دانسته ها اين مجموعه مشترکا بنا به ضرورت زمانی و نياز در اختيار حفاظت اطلاعات قوه قضاييه و وزارت اطلاعات يا همان بند 209 و حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی می باشد که البته مسئله بنای تک طبقه معروف به ساختمان رباب که دارای امکانات مستقل و تکميل يک خانه کوچک است فقط در اختيار وزارت اطلاعات و مراجع عاليرتبه ناظر بر آن نهاد است که البته قسمتی از محدوده آن متصل به مجموعه بازداشتگاه ويژه روحانيت است و احتمالا افراد بسيار خاص و فوق محرمانه و مهم در آن نگهداری می شوند و آخرين قسمت ساختمان بازداشتگاه ويژه روحانيت نيز به بازداشتگاه 2 الف تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران متصل است که بازداشتيهای امنيتی بازداشت شده از طريق سپاه پاسداران در آن نگهداری می شوند.

بازداشتگاه 2 الف اطلاعات سپاه پاسداران

بازداشتگاه محرمانه 2 الف که تحت اختيار اطلاعات سپاه می باشد در محوطه زندان اوين جنب بند ويژه روحانيت و پشت اندرزگاه 1 يا همان قرنطينه قرار دارد. اين بازداشتگاه هم اکنون 2 طبقه است. 1 طبقه هم کف و 1 طبقه زير زمين که البته هر از گاهی مورد استفاده مشترک با وزارت اطلاعات يا همان بند 209 قرار می گيرد و البته بنا به شرايط خاص کشور فی الحال در حال توسعه و افزايش اتاقها و طبقات آن هستند تا در مواقع اضطراری پيش رو بتوان از آن استفاده کرد. برخلاف بند 209 که به طور علنی از شکنجه استفاده نمی گردد و حدودا در راستای رسيدن به اهداف امنيتی خاص در سطح داخلی و خارجی رفتار و امکانات مطلوبی را در آن برای متهمين بازداشتی تعريف کرده اند ولی در بازداشتگاه 2 الف سپاه دقيقا قضايا برعکس است.

در بند 2 الف که تمام مامورين مراقب آن 2 عضويتی هستند و هم در سپاه پاسداران و هم تحت اختيار وزارت اطلاعات هستند و در يک مثلث گردشی مابين بازداشتگاه209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت گردشی و خدمت هستند. در هريک از اين بازداشتگاهها با نوع تعريفی که دراختيارشان قرار می دهند تغيير ماهيت رفتاری می دهند. همان ماموری که شايد در 209 بنا به تعريف خاصی محترمانه برخورد می کند شايد در بند 2 الف جزو بد دهن ترين و شرورترين و شکنجه گر ترين مامورين باشد و يا در بازداشتگاه ديگری رفتاری مغاير 2 رفتار سابق دارد. ولی در کل رفتار مامورين در بازداشتگاه 2 الف خشن تعريف شده که مامورين درتمام لحظات حضور در بازداشتگاه با باتومهای دارای شوک الکتريکی و شوکرهای کوچک تردد می کنند.

در هيچ لحظه ای متهم در بند 2 الف بدون چشم بند نيست. از درب اصلی که در نقطه آخر راه کناری بند قرنطينه و ويژه روحانيت است تا رسيدن به درب اصلی بازداشتگاه، 3 درب فاصله دارد. پس از درب سوم و گذشتن از مقابل دفتر پرسنل و تحويل وسايل و پوشيدن لباس مخصوص بازداشتگاه متهم وارد دالانی می شود که رودرروی آن 4 راهروی باريک وجود دارد که در هر طرف اين راهروها بعضا 4 و يا 5 سلول انفرادی وجود دارد و 2 اتاق عمومی نيز وجود دارد که يکی 6 تخته و ديگری 9 تخته است.

غذای 2 الف برعکس 209 که مجزا تهيه می شود و يا ويژه روحانيت که سفارشی طبخ و سرو می شود همان غذای زندان است با کيفيت و کميت کمتر و بدتر. متهمين بازداشتگاه 2 الف مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند به همراه هم جرمشان که فرقی نمی کند از چه قشری باشد. تماس تلفنی هر 10 روز آنهم با دستور کارشناس پرونده و در حضور بازجو انجام می شود.

زندانيان و بازداشتی های 2 الف نيز مثل اکثر بازداشتی های امنيتی ماهيتا وجود خارجی ندارند و در بخش رايانه ثبت نمی شوند و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. دراين بازداشتگاه به طور مطلق چيزی به نام هوا خوری وجود ندارد و ملاقات به طور رسمی و حقيقی وجود ندارد. استحمام در هفته 2 بار امکان دارد که حمام يک اتاق است و درآن ميله دوش نصب شده است. طبقه زيرين بند 2 الف اکثرا اتاق بازجويی و انفرادی است. از بهداری و بخش درمان در آن خبری نيست در صورت بروز شرايط اضطراری و مصدوميت وخيم متهم ” آنرا در ابتدا به بهداری و اورژانس زندان اوين و سپس به بيمارستان بقيه الله انتقال می دهند.

ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک جز عادی ترين اعمال در بند 2 الف محسوب می شود. انفراديهايی با ابعاد کوچکتر از 209 در بند 2 الف وجود دارد که فاقد نور و کف پوش و پنجره است و فقط از فضای شيارهای درب ” هوا تردد می کند و نور ديده می شود. اتاق شکنجه بسيار مدرن و مجهزی در قسمت زيرين بند 2 الف وجود دارد که در آن حتی اعدام و تيرباران سوری نيز انجام می شود.


ادامه مطلب ...

کودتاچیان رنگ سبز پرچم ایران را هم عوض کردند - عکس

0 نظرات


در مراسم تودیع بهداد مدیرعامل سابق خبرگزاری ایرنا و معارفه مدیرعامل جدید، علی‌اکبر جوانفکر یکی از سه رنگ پرچم ایران هم تغییر کرد.

در عکس‌های زیر می‌توانید ببینید که چگونه رنگ آبی جایگزین رنگ سبز در پرچم جمههوری اسلامی ایران شده است.

همین روزها باید منتظر باشیم تا رنگ برگ درختان و چمن‌ها هم به آبی نزدیک شوند و با مدیریتی که من می‌بینم به زودی رنگ سبز از کره زمین خذف خواهد شد.

البته از آنجا که این تغییر رنگ بی‌سابقه است در این پیش‌بینی هم گزینه فوتوشاپ و چاپگرهایی که از روی بی‌دقتی سبز را آبی چاپ کرده‌اند نادیده گرفته شده‌اند.




ادامه مطلب ...

کارتون - چطور نیروی انتظامی کاربران اینترنت را کنترل میکند !

0 نظرات

ادامه مطلب ...

آشنایی بیشتر با گوه ... سابق و تواب فعلی + عکس

0 نظرات





برای خواندن مصاحبه این فرد که خودش را محمد رضا رضایی معرفی کرده است اینجا کلیک کنید .
ادامه مطلب ...

دیالوگ خمینی و محمد رضا شاه در آن دنیا !

0 نظرات

ادامه مطلب ...

کاریکاتور - جنگ قدرت رفسنجانی و یزدی

1 نظرات


کاری از نیک آهنگ کوثر
ادامه مطلب ...

کاریکاتور - هاشمی رفسنجانی و مواضع مبهمش

0 نظرات


.
کاری از نیک آهنگ کوثر
ادامه مطلب ...

جواد لاریجانی : اوباما کاکا سیاه است – کاری از نیک آهنگ

0 نظرات

ادامه مطلب ...

ندا جان تولد 27 سالگیت مبارک – عکس

0 نظرات

ادامه مطلب ...

عکس آیت الله منتظری در تخت خواب لحظاتی بعد از فوت

0 نظرات

ادامه مطلب ...

عکس - مهندس صفایی فراهانی بعد از آزادی از زندان

0 نظرات


برای دیدن در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید



ادامه مطلب ...

عکس - روزنامه اطلاعات : رهبر رفت !

0 نظرات


ادامه مطلب ...

سرنوشت همراهان خمینی در هواپیمای ایرفرانس

6 نظرات

نفر سمت راست گوشه، ابوالحسن بنی صدر است. او که با 11 میلیون رای نخستین رئیس جمهور ایران شده بود، با جمله تاریخی آیت الله خمینی در 25 خرداد 60:" 35 میلیون نفر بگویند بله، من میگویم نه." کنار زده شد. 7 تن از مشاورانش اعدام شدند، هزاران تن از هوادارنش به زندان رفتند و خودش رهسپار تبعید شد.

درست بالای سر خمینی، مرد روحانی با عمامه سفید آیت الله لاهوتی است. او که از زندانیان با سابقه قبل از انقلاب به همراه منتظری و طالقانی بود، بعد از پیروزی انقلاب از سرسخت ترین هواداران رئیس جمهور بنی صدر، به شمار میرفت. به فاصله 2 ماه پس از کنار زدن بنی صدر توسط لاجوردی به زندان اوین برده شد و اعدام شد. جمله معروف او خطاب به سران حزب جمهوری اسلامی (بهشتی،خامنه ای و رفسنجانی) این بود: "مردم انقلاب نکردند تا من وشما بر آنها حکومت کنیم . اگر قرار بود با چماق و زورگویی بتوانند حکومت کنند قبل از شما آریامهر بود.حاکمیت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را به گوش میرساند. وای به حال آن انقلابی که 8 درصد به 80 درصد حکومت کنند. اگر زور میتوانست آدم را جای خودش بنشاند، پیش از شما زورمند تر از شما بودند. شما جز اینکه خفقان ایجاد کنید و برای مردم مشکل درست کنید کار دیگری نمیکنید."( روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۲ فروردین ۱۳۶۰- انقلاب اسلامی، ۸آذر ۱۳۵۹)

نفرایستاده میان آیت الله مطهری و لاهوتی، صادق قطب زاده است. او که به همراه ابراهیم یزدی و بنی صدر راه انقلاب را در پاریس هموار کرده بود، 24 شهریور 1361، به اتهام توطئه انفجار جماران، زندانی و اعدام شد. آیت الله منتظری بعدها در خاطراتش نوشت:"بعدا شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ آقاي قطب زاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شمارا عفو ميكنند، ولي او را اعدام كردند. بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام بكلي جعلي است و واقعيت نداشته است."(خاطرات آیت الله منتظری،ج۱،ص۴۸۵)

قطب زاده دردادگاه پرسيده بود:"روشنفکران و روحانيانی که بنيادگذار انقلاب بودند کجا هستند؟ آيا حتی يک تن از آنها در کاری هست؟ اينها که امروز بر کارند در جريان انقلاب چه می کردند؟"(ایستاده بر آرمان،ص ۲۷)

پی نوشت : آن که در کنار بنی صدر ایستاده، صادق طباطبایی است. سخنگوی دولت مهندس بازرگان بود. بعد به بازرگان پشت کرد و به صف حکومتی ها پیوست.در سال 61 به دلیل قاچاق 3.75 پوند تریاک توسط پلیس آلمان دستگیر و در دادگاه دوسلدورف به 3 سال زندان محکوم شد.( پس از بحران،خاطرات هاشمی رفسنجانی،صص ۳۵۹،۴۱۱،۴۱۹) با پادرمیانی وزیرخارجه آلمان و مصونیت سیاسی به عنوان عنصر نامطلوب از آن کشور اخراج شد. او همچنان به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه میدهد.

منبع نقل قول ها: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب،علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی
ادامه مطلب ...

شعر - این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست .

0 نظرات


شهرغریب ( دکتر خسرو فرشید )


این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

آن دختـــــــــــر چشم آبی گیسوی طلایی
طناز سیه چشــــــــــم چو معشوقه من نیست

آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان موجی است
که در ساحل دریای عدن نیست

در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست

آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست

آوارگی وخانه به دوشی چه بلایست
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست

هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبه که مغزش به سر و روح به تن نیست

پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست

هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست

این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست

این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

ادامه مطلب ...

متن مقاله احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات17 دی ۵۶ آغاز انقلاب

0 نظرات



ایران و استعمار سرخ و سیاه

این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است.استعمار سرخ و سیاهش ، کهنه و نویش، روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با اینکه خصوصیت ذاتی آنان همانند است، خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند، مگر در موارد خاصی ، که یکی از آن ها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران بخصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآعاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهرا هر کدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت، که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای 15 و 16 خرداد ماه ۲۵۲۲(۱٣۴۲( در تهران آشکار شد.

پس از بلوای شوم 15 خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایه ریزی شده بود ، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می کردند دچار یک نوع سرگیجی عجیبی شده بودند، زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده می شد. از یک سو عوامل توده ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمن های دهقانی نقش بر آب میدیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل توده ای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند ، دست به دامن عالم روحانیت زدند زیرا میپنداشتند که مخالف عالم روحانیت که در جامعه ایران از احترام خاصی برخوردار است، میتواند نه تنها برنامه انقلاب را دچار مشکل سازد، بلکه همانطور که یکی از مالکان بزرگ تصور کرده بود( "دهقانان زمین ها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند!" )ولی عالم روحانیت هوشیارتر از آن بود که علیه انقلاب شاه و ملت که منطبق با اصول وتعالیم اسلامی و به منظور ایجاد عدالت و موقوف شدن استثمار فرد از فرد توسط رهبر انقلاب ایران طراحی شده بود برخیزد. مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و درنتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک"روحانی" برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آن ها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجع ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایت های خاص موقعیتی بدست نیاورده بود در پی فرصت می گشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند. روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین 15 خرداد شناخته شد. روح الله خمینی معروف به "سید هندی" بود. درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند، به قولی او مدتی در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و به همین جهت به نام سید هندی معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه می سروده و به نام هندی تخلص می کرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عده ای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است. آنچه مسلم است شهرت او به نام غائله ساز ۱۵ خرداد به خاطر همگان مانده است، کسی که علیه انقلاب ایران و به منظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک ، آزادی زنان، ملی شدن جنگل ها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد، هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئه گران و عناصر ضدملی بگذارند. برای ریشه یابی از واقعه 15 خرداد و نقش قهرمان آن، توجه به مفاد یک گزارش و یک اعلامیه و یک مصاحبه کمک موثر خواهد کرد. چند هفته قبل از غائله 15 خرداد گزارشی از طرف سازمان اوپک منتشر شد که در آن ذکر شده بود:" درآمد دولت انگلیس از نفت ایران چند برابر مجموع پولی است که در آن وقت عاید ایران می شد." چند روز قبل از غائله اعلامیه ای در تهران فاش شد که یک ماجراجوی عرب به نام محمد توفیق القیسی با یک چمدان محتوی ده میلیون ریال پول نقد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده که قرار بود این پول در اختیار اشخاص معینی گذارده شود. چند روز پس از غائله نخست وزیر وقت، در یک مصاحبه مطبوعاتی فاش کرد:"برما روشن است که پولی از خارج می آمده و بدست اشخاص میرسیده و در راه اجرای نقشه های پلید بین دستجات مختلف تقسیم میشده است .

ادامه مطلب ...

شمایلی از رابطه مکاتب و جامعه

0 نظرات

ادامه مطلب ...

عاقبت تو سری خوردن و اعدام شدن – کاریکاتور

0 نظرات

ادامه مطلب ...

کاریکاتور : فروپاشی سرکوبگران

0 نظرات

ادامه مطلب ...

معنی جمهوری ایرانی چیست ؟

0 نظرات

همه ایرانیان از هر نژاد و قوم و قبیله و دین و مذهب و طبقه اقتصادی و قشر اجتماعی و سیاسی و.... با هم برابرند و از حقوق مساوی برخوردارند و میتوانند آزادانه رییس جمهورشان را که بالاترین مقام کشوری ست هر چهار سال یکبار از بین تمامی کاندیداهای واجد شرایط برگزینند و منتخب ریاست جمهوری که حداکثر میتواند در دو دوره متوالی چهار ساله زمام امور را در دست داشته باشد و توسط دو مجلس شورای ملی و مجلس شورای عالی ( یا سنا , گلستان , نخبگان و یا هراسم دیگر) تحت نظارت دایم است , وظیفه دارد بر مبنای اصل جدایی دین از حکومت و رعایت کامل منشور جهانی حقوق بشر به رتق و فتق امور جاریه و عالیه کشور بپردازد و ضامن و مجری حقوق تک تک آحاد ملت ایران باشد .


ادامه مطلب ...

چطور بابرخورد بازجوها و زندان انفرادی کنار بیاییم ؟

0 نظرات

کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی پلی تکنیک


بازداشت

در صورت احضار فقط با احضار کتبی و فقط به مراجع قضایی مراجعه کنید. قانون این اجازه را می دهد که بدون احضاریه کتبی و به مراجع غیر قضایی شما مراجعه نفرمائید. در قانون احضار تلفنی فقط از طریق وکیل قانونی شمرده شده است. احضار شما را به صورت تلفنی فقط می توانند به وکیل شما اطلاع دهند.

در صورت بازداشت خیابانی با آرامش تمامی مدارک؛ کارت شناسایی و حکم قضایی را از ضابطین بخواهید و با آرامش با بازداشت کنندگان برخورد کنید.

در زمان بازداشت یا احضار از هر گونه حرکت یا فعالیت مشکوک بپرهیزید و در صورتی که مداک یا اسناد حساسی در دست دارید سریعا به امحای آن پرداخته یا در غیر این صورت با زیرکی از لو رفتن آن خودداری کرده و در اولین فرصت آن ها را از بین ببرید. مدارکی که نباید به شما منسوب شود و شما در دست دارید را از خود دور کنید. درباره این مدارک مسئله مهم این است که به شما منسوب نشود و یافتن آن اهمیتی ندارد.

در زمان بازداشت باید به شما دلیل بازداشت عنوان شود. این به مثابه تفهیم اتهام شما می باشد. شما بدون تفهیم اتهام نه تمکینی از بازداشت کننده داشته باشید و نه به پاسخ سوالات بپردازید. اما با او درگیر نشوید و از هرگونه درگیری بدنی و لفظی اجتناب کنید. تفهیم اتهام می باید توسط مرجع قضایی یا ضابط قضایی به اذن مرجع قضایی باشد.

تفهیم اتهام مشمول بر ذکر عنوان اتهامی به صورت مشروح که به یکی از موارد ذکر شده در قانون کیفری و حقوقی آمده، اشاره داشته باشد و علاوه بر آن می باید دلیل این اتهام نیز ذکر گردد. مثلا در صورت بازداشت اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تنهایی نمی تواند مصداق تفهیم اتهام باشد بلکه باید با مسائلی که در قانون آمده است چون اقدام علیه امنیت ملی از طریق 1- تجمع و تبانی 2- تبلیغ علیه نظام 3- تشکیل گروه غیرقانونی 4- عضویت در گروه غیرقانونی و ... باشد. همچنین علاوه بر عنوان کامل اتهام که به صورت بالا می می باشد تفهیم اتهام زمانی صورت پذیرفته است که دلیل این اتهام (بزه انتسابی) نیز ذکر گردد. مثلا در مورد تبلیغ گفته شود که تبلیغ علیه نظام به دلیل فلان مصاحبه شماست یا در فلان مکان تجمعی وجود داشته و شما در آنجا بوده اید و ...

تفهیم اتهام اهمیت ویژه ای دارد تا قبل از تفهیم اتهام فقط بر تفهیم خود اصرار داشته باشید و به هیچ سوالی پاسخ ندهید. پس از تفهیم اتهام شما فقط لازم است در موراد تفهیم شده به پاسخ و توضیح بپردازید. اگر در ذکر تجمع و تبانی (به شرحی که در بالا رفت) به یک روز خاص اشاره کردند لازم نیست به سایر تجمعات خود اشاره داشته و یا پاسخی دهید. در صورت فشار بیش از اندازه در پاسخ به سوالات دیگر در وهله نخست خواهان تفهیم جدید در آن موارد شوید. البته تسلط شما و میزان فشار گاه باعث می شود برخی موارد و مطالب دیگر ذکر شود و با برخی توضیحات از سوال و موشوع طرح شده عبور نمایید که این مسئله به اختیار فرد بازداشت شده می باشد ولی توصیه در این موارد دقت و صحبت کمتر است.

البته ممکن است اصرار شما بر تفهیم اتهام جدید به سنگین شدن پرونده شما در دادگاه دامن بزند و بازجوها را مصرتر کند که موارد متعدد و مختلف اتهامی را به شما منتسب و مرجع قضایی را دعوت به تفهیم آن ها نمایند. بنابراین توصیه اساسی این است که نوع بیان شما در اعتراض به عدم تفهیم اتهام، بسنده به جمله هایی باشد که "این اتهام به من تفهیم نشده و من به این دلیل بازداشت نشده ام و چرا باید پاسخ بگویم؟" باشد. بازجو همیشه به شما می گوید که او تعیین می کند به چه باید جواب بدهید و اتهام شما چیست که شما توجه نکنید و سعی کنید در حالی که صحبت ها را مدیریت می کنید به گفتگو با او بپردازید.

باید توجه داشت مواردی که خارج از تفهیم اتهام از فرد پرسیده می شود یا به تفهیم ابتدایی ارتباط داده می شود و در پرونده ارسالی به مرجع قضایی درج می گردد و یا اساسا هیچ ارتباطی به پرونده نداشته و فقط جهت فشار بیشتر و حتی ممکن است در پرونده سازی های بعدی علیه خود فرد یا دیگران به کار گرفته شود.

باید توجه داشته یاشید مرجع قضایی (در ابتدای بازداشت بازپرس و در پرونده های امنیتی دادسرای امنیت و انقلاب هستند) که در مورد شما تصمیم می گیرد و این تصمیم گیری حتی در مورد نگهداری شما در انفرادی یا عمومی نیز صدق می نماید.

شما باید یا توسط حکم قضایی بازداشت شوید و یا ظرف 24 ساعت از بازداشت شما، حکم قضایی برای ادامه بازداشت اخذ شود. اگر شما در روز اول بازداشت به دادسرا اعزام نشدید یا مرجع قضایی به شما مراجعه نکرد احتمال آزادی شما در همان 24 ساعت نخست فراوان است. اما پس از تعیین قرار شما؛ اگر قرار بازداشت موقت باشد که باید تبدیل شود و قرار وثیقه و کفالت هم در صورت تامین به آزادی شما منجر خواهد شد و البته قرارهایی معادل تعهد و منع تعقیب هم وجود دارد. اما پس از صدور قرار بازجو نمی تواند شما را آزاد کند و نباید به حرف های او توجه کنید.

در 24 ساعت نخست بازداشت و در صورتی که قراری برای شما صادر نشده و احتمال می دهید که بازداشت شما به پاره ای سوال و جواب محدود خواهد شد و قراری برای شما صادر نمی شود باید به نحوی تعامل داشته باشید که بازجوها را تحریک به صدور قرار و بازجویی های بعدی نکنید. تاکید بر تفهیم اتهام می تواند در این شرایط مفید نباشد. در این شرایط با بازجو به گفتگو بپردازید و از اینکه "شاید بد نباشد که با هم صحبت می کردیم. شاید این بازداشت بد هم نباشد. ما صحبت ها و تذکرهای شما را هم می شنویم. من اتهام خاصی که ندارم؟ روش درست نظارت امنیتی بر فعالان مدنی و دانشجویی و ... باید با تذکرو هشدار همراه باشد نه یکباره رفتن بر بازداشت و زندان و ..."

در زمان ارائه حکم بازداشت؛ یا از پذیرش حکم بازداشت امتناع کنید و اگر نهایتا پذیرفتید اتهامات را نپذیرید و به بازداشت خود نیز اعتراض کنید. در پایین برگه این عبارات نوشته شود که اتهامات را نمی پذیرید و به بازداشت خود اعتراض دارید. در این زمان تمام تلاش خود را برای تفهیم اتهام کامل به کار ببرید.

از ابتدای بازداشت بر چند مسئله اصرار داشته باشید؛ بی گناهی، حق داشتن وکیل، حق تماس با خانواده و رعایت حقوق شهروندی و ... . اگرچه در مورد آن ها اتفاق مثبتی صورت نپذیرد اصرار شما می تواند مثمر به نتایج مناسبی باشد.

بازداشتگاه

پس از اعزام به بازداشتگاه آمادگی برخوردهای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرانسانی را داشته باشید ولی همچنان بر حقوق خود اصرار کرده و با خونسردی کار خود را ادامه دهید. به محض ورود به بازداشتگاه مشخصات شما توسط مسئولین بازداشتگاه اخذ می شود. شما به این افراد فقط اطلاعات لازم مندرج در فرم اطلاعات شخصی متهم را داده و تمامی ملاحظات خود را اعمال نمائید.

در صورتی که در زمان بازداشت و یا انتقال و یا محل نگهداری قبلی مورد بدرفتاری و حتی ضرب و شتم قرار گرفته اید در فرم پذیرش در بازداشتگاه درج کرده و به اطلاع مسئولین بازداشتگاه برسانید. از این مسئله ترسی نداشته حتی اگر مطمئن هستید که مسئولین بازداشتگاه همداستان بازداشت کنندگان هستند. این اعلام شما مبنی بر وجود بدرفتاری در مراحل بازداشت و انتقال و نگهداری پیشین علاوه بر پیام برای مراقبین و بازجویان ثبت شکنجه و مواردی از این دست در گذشته است که بعدا در دادگاه می توان به آن استناد کرد. ولو که مسئولین بازداشتگاه از ارائه آن به دادگاه سر باز زنند.

به محض ورود به بازداشتگاه اگر شما را به بهداری بردند که چه خوب! وگرنه خواهان اعزام به بهداری شده و در بهداری تمامی مشکلات خود را حتی شده با بزرگ نمایی به اطلاع مسئولین بهداری رسانده و خواهان ثبت آن شوید. توجه داشته باشید که موارد بدرفتاری و برخورد و شکنجه را نیز چه در بازداشتگاه و حتی قبل از آن در حین انتقال یا در محل نگهداری قبل، را نیز در بهداری مکتوب نمائید. باید توجه داشته باشید ذکر بیماری های خاص یا مشکلات ویژه شما که احتیاج به مراقبت ها یا ملاحظات خاص در دوران بازداشت است، بسیار به شما کمک می کند. این کمک هم در محل نگهداری شما و هم در نوع برخورد حین بازجویی ها به چشم خواهد خورد. شما در طول بازداشت هر وقت که خواستید درخواست بهدار و پزشک داشته باشید. درخواست های خود را به صورت مکتوب به مسئولین ذی ربط بنویسید. این درخواست های مکرر اگر اشاره به عدم رسیدگی پیشین باشد بسیار مناسب برای طرح در دادگاه است. شما در درخواست های متعدد با ابراز نارضایتی از سلامتی و وضعیت جسمی از عدم رسیدگی با توجه به درخواست های مکرر شکوه کرده و خواهان رسیدگی شوید تا هم رسیدگی شود و هم به فشارهای موجود اشاره کرده باشید.

علاوه بر چشم بند که به محض ورود به بند امنیتی مجبور به استفاده از آن هستید و بر خلاف قوانین حقوق شهروندی است. لباس زندان و گاه تراشیدن موهای سر در بدو ورود اگرچه مغایر با قوانین است ولی صورت می گیرد. شما به این موارد و به خصوص به تراشیدن سر می توانید اعتراض کنید. البته اگر بتوانید با این موارد کنار بیایید برای شما بد نخواهد بود. با توجه به وضعیت بهداشت و راحتی لباس زندان و تراشیدن مو برای شما بد نخواهد بود. با چشم بند هم کم کم کنار بیایید ولی آن را به تدریج و با درک شرایط به بالاتر بکشید تا به خوبی از زیر آن بتوانید ببینید. زیاد تذکرها و سر و صداهای خشن نگهبان ها و بازجوها را در این موارد جدی نگیرید. در مورد تراشیدن موهای سر فقط یک نکته وجود دارد که این می تواند به معنای پیامی برای بازداشت چند ماهه برای شما باشد. بازداشتی که حداقل از یک ماه باید عبور کند. با این وجود اصلا خودتان را نبازید و با قدرت با مسائل کنار بیایید. تراشیدن موهای سر ممکن است بارها در طول بازداشت شما تکرار شود(ممکن است در آینده برای فریب شما از تراشیدن موی سر در آستانه آزادی هم استفاده شود که تا امروز معمول نبوده است)

شما در انفرادی از هیچ امکاناتی برخوردار نیستید ولی از نگهبان بخواهید که کاغذ درخواست و خودکار آورده تا شما درخواست خود را بنویسید. در ضمن برای به دست آوردن هر امکانی بارها به نگهبان ها گوشزد کنید. رفتن به هواخوری یا تعویض کتاب ها می تواند چند روز برای شما روحیه ی تازه ای را ایجاد کند. (در بند 209 فقط قرآن و مفاتیح به زندانیان داده می شود. در صورتی که این کتاب ها، یا یکی از آن ها یا نسخه های بدون ترجمه آن ها را دارید می توانید آن ها را تعویض کنید. شاید بتوانید کتاب هایی چون نهج البلاغه و رساله ها و ... را هم از نگهبان ها بگیریدو ولی روزنامه را فقط باید از بازجوهایتان بخواهبد)

هر بازداشتگاهی مسئولی دارد که در نهایت همه کارهای شما با اوست ولی از ابتدا با او به مکاتبه نپردازید. در هر بازداشتگاه علاوه بر نگهبان، پاسبخش، افسرنگهبان، مسئول بند حاضر هستند در زندانهای عادی مدیریت زندان از مدیران داخلی و حراست گرفته تا مسئول زندان حاضر هستند و در بند امنیتی نیز مسئول اجرای احکام، نماینده دادستانی نیز حاضرند و مسئولیت نهایی آنجا نیز با معاون امنیتی دادستان است.

مسائل شما را به صورت شفاهی نگهبان ها باید منتقل نمایند. اما شما از نگهبان برگه درخواست و همچنین صحبت با افسر نگهبان یا پاسبخش را بخواهید. در هر زمانی که شما کاری داشته باشید می بایست افسرنگهبانی در بازداشتگاه حاضر باشد که مسائل شما در ابتدا باید با او طرح شود. در ساختارهای امنیتی شما گاه اجازه دیدن چهره نگهبان ها را ندارید. آن ها خود را از شما مخفی می کنند. شما توجهی به این مسائل نداشته باشید. شما در مسائل پیش آمده با هریک از افراد ذکر شده می توانید مکاتبه داشته باشید.

شما در طول بازداشت ممکن است از اطراف صداهای گوناگونی از جمله فریاد، ناله، عزاداری، ضربان قلب و ... را بشنوید. از آن ها به صورت عادی بگذرید زیرا برخی به دلیل شرایط ویژه انفرادی و توهمات شماست و برخی دیگر ارتباطی با شما ندارد و آن هایی هم که برای شما صورت می پذیرد با طرح قبلی و مغرضانه از سوی بازجوست که نباید تحت تاثیر قرار بگیرید. به هر حال در یک زندان امنیتی صداهای جیغ، گریه و فریاد عادی است که سایر زندانیان بنا به شرایطشان به آن موارد دست می زنند. البته صداهای زوزه مانند طول شب فریادهای هشیاری - بیداری نگهباننان زندان است که از برجک های نگهبانی همدیگر را صدا می زنند که نباید آن را با چیز دیگری اشتباه بگیرید. اصولا اگر در طول بازداشت هر امر و مسئله ای را بر نیک ترین حالت تصور کنید به نفع شما بوده و راحت تر زندان را تحمل می تمائید.

نامه های شما باز خواهد بود و ممکن است به دست فرد مورد نظر شما نرسد ولی شما نامه خود را بنویسید. نماینده دادستانی، افسر نگهبان به عنوان دو نهاد اسما مجزا و در صورت عدم پیگیری نامه به مسئول بند و دادستانی.

باید به این مسئله توجه ویژه داشته باشید که نگهبانان را از بازجوها تفکیک کرده و 2 مشی متفاوت در برابر آن ها اتخاذ کنید. در بند امنیتی بازجوها نمی گذارند شما آن ها را ببینید و دائما بر چشمان شما چشم بند وجود دارد. شما به این مسئله اعتراض مکرر داشته باشید ولی درگیر نشوید. بازجوها هر بار که با شما کار داشته باشند باید شما را از نگهبان ها تحویل بگیرند و نهایتا به آن ها پس بدهند. در صورت هرگونه برخوردی در زمان بازجویی به نگهبان اطلاع داده و بخواهید به بهداری منتقل شوید. حتی اگر به درخواست شما توجه نکنند. البته عدم توجه را به اطلاع افسرنگهبان و سایر مسئولین به شرح بالا برسانید.

هواخوری، غذا، استفاده از سرویس ها بهداشتی و حمام براساس آیین نامه ای به مسئولین بند و نگهبان ها مرتبط است و هیچ ارتباطی به بازجو ها ندارد. شما از همه حقوق خود به ویژه هواخوری استفاده کنید. مثلا در 209 اگرچه در زمان انفرادی شما را به هواخوری اصلی نمی برند ولی براساس آیین نامه شما می توانید از اتاقک هواخوری ابتدای هر سالن در هفته 3 بار استفاده کنید. شما اصرار کنید اگر ندادند اهمیتی ندارد.

هرگونه صدای بلند و آواز خوانی و ارتباط با زندانیان دیگر غیرمجاز است. اما شما تمام تلاشتان را برای شکستن این فضا داشته باشید. مهمترین کاری که در زندان به شما روحیه می دهد، شکستن فضای زندان و جو آن است. ارتباط با سایر زندانیان و اطلاع از اخبار بیرون زندان. (با توجه به تفاوت زمان بازداشت) ارتباط با هم پرونده ای ها و کمک به دفاع و مقاومت بهتر. سرگرم شدن و ...

همچنین شما می توانید با ارتباط کوتاهی در عبور از راهروها به دوستتان بفهمانید در ساعت خاصی با شما صحبت کند. یا در حمام یا دستشویی یا هواخوری یادداشت و پیغامی را از شما بگیرد یا برای شما بنویسد. شما با رعایت احتیاط های فراوان و با درج عباراتی که مشخصا دوست شما متوجه شود یادداشت هایی را می توانید در مکان هایی چون حمام و توالت و هواخوری جاسازی کنید. در این مورد باید توجه داشته باشید که زمان قرار دادن یادداشت را طوری تنظیم کنید که دوست شما به سرعت بتواند آن را بردارد و حتی باعلامت هایی زمان برداشت را به او برسانید. در ضمن برای دریافت و ارسال پیغام بعدی و اعلام وصول نشان هایی مثل ضربه زدن به دیوار را داشته باشید. در این موارد باید بسیار احتیاط کنید و در صورتی که یادداشتی لو رفت شما باید همه یادداشت نویسی ها و را منکر شوید. کمتر از اسم به وضوح استفاده کنید. اگر یک طرف لو رفت نباید طرف دوم را لو بدهد. بادداشت ها را بعد از مطالعه سریع از بین ببرید.

بندهای امنیتی معمولا شنود نمی شوند. اگر هم شنودی باشد مورد استناد در بازجویی ها نخواهد بود و در حد طرح آن و یا یکدستی بازجو به شما برای اعتراف از زبان خود شماست که نباید توجه ای بکنید. شما در سلول آواز بخوانید و با آواز خواندنتان علاوه بر روحیه ای که به دیگران می دهید زمینه یافتن دوستانتان را فراهم کنید. با آوازخوانی مدام حساسیت صحبت های چند کلمه ای هم از بین می رود زیر تصور نگهبان ها این است که باز دارید آواز می خوانید و یا با خودتان حرف می زنید و ... . اساسا صحبت کردن و ارتباط گرفتن در بند یکی از تخلفاتی است که باید حتما انجام بدهید و اثرات مثبت زیادی خواهد داشت و برخوردها نیز در این موارد ضعیف و مقطعی است.

افزایش روحیه و تقویت حافظه و روش های ارتباط گیری در زندان اهمیت زیادی دارد. شما در بند می توانید با ساده تربن ابزار موجود روش هایی برای ارتباط گیری و تقویت حافظه و افزایش روحیه خود بیابید. تهیه قلم از پوشش روی مربا یا ماستی که به شما داده می شود با مفتول کردن آن پوشش قلعی و نوشتن جملات و سرود و مسائل فلسفی و ... بر روی حاشیه های مفاتیح و قرآنی که دارید. یا جدا کردن کاغذ کره از لایه فلزی نازک رویش و شستن آن برای نوشتن بر روی آن، قطعه قطه کردن و نوار ساختن از ظروف یک بار مصرف و طرح مسائل ریاضی که همگی به افزایش روحیه و حافظه شما کمک می کند.

در روزهای نخست بازداشت سعی کنید اگر نمی دانید کجا هستید مکان نگهداریتان را از نگهبان ها بپرسید. برای اطمینان از پاسخ صحیح آن ها در چند شیفت مختلف نگهبانی از چند نفر بپرسید. در یک شیفت از چند نفر پرسیدن ممکن است هماهنگی دروغ گویی را بین نجهبان ها افزایش دهد.

بازجویی

بازجویی در اکثر پرونده ها توسط یک تیم بازجویی زیر نظر مسئول پرونده و در معاونت مربوطه به اتهام رسیدگی می گردد. اگرچه در مواردی بازداشت های پرتعداد چند تیم کامل یا غیر کامل زیر نظر مسئول پرونده و معاونت مربوطه مشغول می باشند. تیم بازجویی متشکل از 3 نفر؛ کارشناس، کمک کارشناس و کارآموز (کارورز) می باشد که بر اساس تخصص ها و مدارج کاری تعیین می شوند. ولی نهایتا مسئول پرونده است که تصمیم نهایی را می گیرد.

در طول بازجویی، با توجه به فشارهای فراوانی که به شما وارد می شود گاه یکی از بازجوها که احتمال دارد تا آن زمان با شما برخورد نداشته سراغ شما بیاید. این تاکتیک بازجویی که بازجوی خوب و بازجوی بد نامیده می شود برای اخذ اطلاعات از شماست. توجه داشته باشید هیچ بازجویی با شما صادقانه برخورد نمی کند. شما به همه بازجوها به یک چشم نگاه کنید. ولی با مهارت وارد بازی آن ها شوید. مطمئن باشید شرایط راحت تر می شود اگر شما سوار بر امور و بازجویی باشید.

هنگام انتقال شما به اتاق بازجویی گاه شیطنت هایی در چرخاندن شما در راهروها، نشاندن و بلند کردن و حرکت به چپ و راست و مواردی از این دست به مدت طولانی صورت می پذیرد. توجهی نکنید اتاق بازجویی در جای نزدیکی قرار دارد و شما را همیشه به آنجا می برند و سایر کارها جهت تاثیر بر شماست.

بازجوها در ابتدا مشخصات شما را اخذ می کنند و سپس به طرح سوالات پرداخته و در پایان گزارش کار را نوشته و مصاحبه ای از شما می گیرند و پرونده را به بازپرسی ارسال می نمایند. شما توجه داشته باشید در چه مرحله ای از پرونده هستید.

پرونده در بازپرسی پس از سوالات لازم که گاه یک سوال جهت اخذ دفاع نهایی است به پایان می رسد. البته ممکن است بازپرسی چندین جلسه به طول بکشد ولی پس از اخذ دفاع نهایی پرونده با صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال می گردد و تا زمان تشکیل جلسات دادگاه با شما کاری ندارند. در هر مرحله ای از بازداشت قرار شما می تواند تغییر کند. شما یا با قرار بازداشت موقت در زندان هستید که باید در فواصل معین تمدید شود که همیشه به تمدید آن اعتراض کنید و یا قرار وثیقه، کفالت و ... است که با تامین آن آزاد می شوید. البته با درخواست شما هر قراری را می توان کاهش داد و در زمان های مشخصی نیز بدون گفتن شما مرجع صادر کننده قرار خود باید این کار را انجام دهد. البته اگر تصمیمی بر رها کردن شما باشد وگرنه که باید صبر کنید.

در اتاق بازجویی فقط به سوالات مرتبط به اتهام خود پاسخ دهید و با دقت در لزوم پاسخ گویی یا عدم آن با بازجو به بحث بپردازید. با بازجو به جدل نپردازید. مگر مجبور باشید. اجازه توهین و شکنجه و تحقیر خود را با بازجو ندهید. به او با احترام اعتراض کنید و در اولین فرصت اعتراض خود را به مسئولین بند، بهداری (در صورت شکنجه) و ... رسانده و حتی درخواست تغییر بازجو را داشته باشید و در صورت درگیری با بازجو خواهان تغییر بازجو شده و به سوالات و خواسته های او توجهی نکنید و منتظر فرد بعدی باشید.

اجازه شکنجه خود را به بازجوها ندهید. در صورتی که شما مورد ضرب و شتم قرار گرفتید سریع خود را بر روی زمین پرتاب کنید و اجازه ادامه شکنجه را ندهید. از خود شکنجه ای به شدت اجتناب کنید. منظور مواردی از شکنجه است که شما به شدت اذیت می شوید ولی بازجو به خود زحمتی نمی دهد. مثل نشستن و برخاستن های مکرر و ایستادن های طولانی مدت و یا ایستادن بر روی یک پا و مواردی از ان دست. در این موارد به اعتراض بر روی زمین بنشینید و به خواسته بازجو توجه ای نکنید. بگویید نمی توانید بایستید. توان ندارید. اگر به ضرب و ستم شما پرداخت اعتراض کنید.

وقتی فرد در بازداشتگاه شناخته شده ای و با قرار بازداشت قضایی در زندان است نباید نگران شکنجه هایی باشد که آثار بسیار شدیدی بر جای می گذارد. اساسا مواردی از جمله تجاوز و استعمال باتوم و شیشه نوشابه و تخم مرغ فراتر از تهدید نخواهد رفت. حتی شلاق نیز به ندرت صورت تحقق به خود می گیرد. در صورت تهدید شدن به این موارد یا شدیدا خود را هراسان نشان داده و با اعترافات دروغ و همکاری کاذب بازجو را به کلی فریب بدهید و یا بدون گفتن حرفی تحریک کننده به مقاومت خود ادامه دهید و یا کارهایی مشابه. (برای بازداشت شدگان شناخته شده و مورد حمایت و همچنین در بازداشتگاه های رسمی و تحت نظارت)

امکان صدور حکم تعزیر در مورد بازداشت شدگان وجود دارد ولی این حکم به دلایلی چون درگیری و یا دروغ گویی و .. صادر می شود. به حکم تعزیر اعتراض کنید و توجه داشته باشید به بازجوها بهانه ندهید. در صورت صدور حکم تعزیر حتما آن را با دقت رویت و مطالعه کنید.

مسئله شکنجه از جمله مواردی است که به صورت عادی و به ویژه در پرونده اهی دانشجویی از سوی بازجوها به شدت و البته کنترل شده تا مرز خاصی از شکنجه صورت می گیرد. شما باید با اشراف به پاره ای سختی ها پا در اتاق بازجویی بگذارید و با توسل به اینکه شما فرد شناخته شده ای هستید و یا خبر بازداشت شما منتشر شده که مانع از بروز آزادی هر نوع رفتاری با شما می شود، به تهدیدات پیرامون شکنجه و شکنجه ها و توهین ها و تحقیرها و تهدید بازداشت دیگر دوستان و اعضا خانواده و ... روبرو شوید. شما باید با علم به جایگاه خودتان و پوچ و بلوف بودن اکثر تهدیدات سختی های دوران شکنجه و بازجویی را بگذرانید. مسلما مشکل بسیار حادی برای شما پیش نخواهد آمد. تنها خطری که در مقابل مقاومت شما قرار می گیرد انفرادی طولانی مدت است که به روحیه و اعتقاد بالا می توانید به خوبی از پس آن بربیایید.

به قصد انکار و تکذیب اطلاعات درستی را به بازجوها ندهید چون علاوه بر خودتان برای دیگران نیز مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.

در مراحل بازجویی می توانید قسمتی یا همه حرف خود را انکار و یا تکذیب کنید. بهتر است این تکذیب به دو صورت 1. منظور من چیز دیگری بوده و 2. من تحت فشار و در وضعیت غیرعادی مجبور شدم دروغ بگویم ولی راستش این است، باشد

از تهدیداتی که علیه شما و یا اطرافیان، دوستان و به ویژه خانواده، طرح می شود زیاد توجه نکنید. بیشتر تهدیدات بی اساس است و بازجوها در بیشتر موارد قدرت برخورد با خانواده و ... را ندارند. ولی در ظاهر سعی کنید به بازجوها بقبولانید که از تهدیدات تاثیر می پذیرید ولی تاثیر نپذیرید.

همان گونه که گفته شد بازجوها با شما صادقانه برخورد نمی کنند و کار آن ها بازجویی و ... است پس به وعده ها و قول های آن ها و خبرهای آن ها توجه نکنید.

در طول بازداشت گاه بازجو خبرهایی را از بیرون برای شما نقل می کند. ممکن است پرینت خبر از خبرگزاری یا وب سایتی را به شما ارائه دهند. یا روزنامه ای به شما بدهند. علاوه بر اینکه ممکن است این موارد جعلی و ساختگی باشد در موارد درست هم روزنامه های طیف مقابل به سفارش اطلاعاتی ها مطلبی را نوشته اند یا اینکه دست کاری در خبر صورت گرفته. اساسا باید در نظر داشت که هر خبری که بازجو به شما می دهد باید برعکس خوانده شود و دقیقا برداشتی در نقطه مقابل خواست بازجو از آن شود. زیرا در این موارد بازجو با غرض خاصی خبر را به شما داده است.

در تمام طول بازداشت و بازجویی بر حقوق شهروندی، درخواست ملاقات، تماس با خانواده و تماس تلفنی، داشتن وکیل، داشتن کتاب و روزنامه و استفاده از هواخوری و ... تاکید داشته باشید. به اموری چون استفاده از چشم بند و نگهداری در سلول انفرادی و ... معترض بوده و مکاتبه کنید ولی هرگز درگیر نشوید.

وارد معامله با بازجو ها شده و برای هر کلمه پاسخ که گفتنش را مضر نمی دانید چیزی بخواهید ولی در مورد خواسته ها عقلانی عمل کنید. وارد مجادله نشوید و فقط مباحثه کنید. در عین حال بدانید لزومی ندارد که از آرمان هایت کوتاه بیایید در صورت لزوم از بیان آرمان ها و عقایدتان خودداری کنید. هر سند و مدرکی که به شما داده می شود را با دقت و آرامش مطالعه کنید. در زمان دیدن مدارک و اسناد یا شنیدن مطالبی در مورد آن ها، حالت عادی داشته باشید. با دقت ببینید و بشنوید و مطالعه کنید و وانمود کنید قبلا ندیده اید.

شما در طول بازجویی دائما نمی توانید به انکار و فرار از پاسخ متوسل شوید. بهترین کار در این شرایط این است که به برخی از سوالات بازجو پاسخ دهید ولی نکته اساسی این است که در طول بازجویی اطلاعاتی که شما به بازجو می دهید باید عقب تر از اطلاعاتی باشد که خود بازجوها دارند و در مواردی که فکر می کنید که بازجوها اطلاعات مناسبی دارند در صورت امکان باید مسئله را با دادن اطلاعاتی غلط به انحراف ببرید تا بازجوها به خواسته اشان نرسند. در مسئله اول شما در طول اعترافاتتان و پاسخ به سوالات با مقاومت اولیه و اظهار بی اطلاعی می توانید از میزان اطلاعات بازجوها مطلع شوید و بعد از آنکه آن ها حرف هایی را زدند، شما اعترافاتتان را تنظیم کنید.

هر مسئله ای را می توانید تکذیب کنید و یا نوع آن را تکذیب کنید. مثلا بودن در مکانی را تکذیب کنید یا نوع بودن که رهگذر بوده اید و یا در زمانی دیگر در آنجا بوده اید را عنوان کنید. البته توصیه این است که با زمان به بهترین شکل بازی کنید در زمان هایی که مطمئن هستید شواهدی از نبودن شما در آنجا و یا بودن شما در مکانی دیگر است نام ببرید و بعدا با اشاره به اینکه تحت فشار مجبور به دروغ بوده اید از آن استفاده کنید. اصرار بر بیان زمانی متفاوت از زمان اعلام شده در اعترافات دوستانتان (در بازداشت های چند نفره) می تواند صحت اعرتافات شما و دوستتان را همزمان از بین ببرد.

در طول بازجویی ممکن است شما را با هم پرونده ای ها یا دوستانتان در اتاق بازجویی روبرو کرده و یا مخفیانه شما را به دیدار او برده تا بدون اینکه او بفهمد به صحبت ها و اعترافات تحت فشار او گوش دهید، به این اعترافات توجهی نکنید و تحت تاثیر قرار نگیرید حتی می توانید به او بفهمانید که شما آنجا هستید و نترسد و اعتراف کذب نکند. اطلاعاتی که او در خلال اعترافاتش در حضور شما می گوید تا زمانی که بر زبان شما نیاید در پرونده شما وارد نمی شود.

شما در این شرایط فقط شنوا باشید و خودتان را متاثر از وضعیت دوستتان نشان دهید که نمی دانید چرا این دروغ ها را سر هم می کند. اما باز بر اظهارات خود تاکید کنید. شما می توانید در این ارتباطات با کلمه ای خاص پیام هایی را برسانید. یا طرح انحرافی خود را به دوستانتان منتقل کنید تا آنها نیز به کمک شما بیایند و بازجوها را از اصل ماجرا دورتر دورتر کنند. نکته ی مهم در این مواجهه ها فهمیدن آن است. یعنی شما از حضور دوستتان مطلع شوید. چون معمولا فقط کسی که قرار است بشنود متوجه حضور فرد دیگر می شود و کسی که در حال اعتراف است چیزی متوجه نمی شود. جدای از توصیه ای که بالاتر گفته شد و آن اعتراض به اعترافات فرد گوینده از طرف شنونده بود. راهکار مناسب تر که به دور از اطلاع بازجوها صورت می گیرد این است که گوینده دست به ابتکاری بزند. یعنی گوینده اگر متوجه حضور دوستش شد باید حرف هایش را تغییر دهد و پیام هایی را برساند. یا تحت فشار مجبور به اعترافاتی شده و باز هم می خواهد همان ها را تکرار کند برای کمک به دوستش با ایراد زیاد و با پراکنده گویی اعترافاتش را برای یک بار خراب کند و حرف هایی دیگر بزند تا بازجوها مجبور شوند صحبت های او را اصلاح کنند و در این میان شنونده به حقیقت هم پی ببرد. دادن اطلاعات غلط و انتقال پیام برای بازی دادن بازجوها هم در این موقع باید شکل بگیرد. همه این موارد در گرو شناخت زمان حضور فرد بازداشت شده دوم در اتاق بازجویی است. از علامت های این زمان ها. حضور همزمان چند بازجو که صدای ورود آن ها از در شنیده می شود و اینکه بازجو سوال کننده مدام از شما یک مسئله را می پرسد و با ورود دوستتان با جمله مشابه "خب، می خوام که یم بار دیگه کل جریان را بگی. گفتی که ... ، گفتی که بود و ..." است. یا اینکه گفته می شود که مسدول پرونده یا فردی از فلان جا آمده است و تو برای او هم یک بار کل ماجرا را بگو و بعدش با حاجی حاجی و همین گفتی گفتی و همراه شدن عبارت هایی از سوی بازجوهای دیگه در مورد اینکه "از اون ارتباطت با فلان هم بگو و بچه هاتون را هم سر کار گذاشته بودی و همه را دور زدی و به فکر دیگران نبودی و ..." نیز برای تاثیر بر شما همراه می شود.

ممکن است شما را در طول بازجویی با دیدن صحنه شکنجه دوستان ببرند اعتراض کنید ولی تحت تاثیر قرار نگیرید چون این یک شگرد است و ربطی به اعتراف و همکاری شما ندارد و در صورت لزوم با آن فرد برخورد و شکنجه صورت می پذیرد همانگونه که در مورد شما نیز این امکان وجود دارد.

مسئول نوشتن پاسخ ها شما هستید و مسئولیت پاسخ ها علاوه بر شما گریبان دوستانتان را هم خواهد گرفت. تحت تاثیر بازجو قرار نگیرید. به دیکته کردن بازجو اعتراض کنید که در برگه پاسخ می نویسم که شما گفته اید من این جمله را بنویسم و بگذارد خودتان بنویسید. تاکید کنید که خودتان با ادبیات و جملات خود پاسخ ها را می نویسید.

بازجو قبل از نوشتن پاسخ جواب را با شما چک می کند. دقت کنید ولی بدون بروز درگیری و جدل نهایتا پاسخ مورد نظر را بر روی برگه بازجویی بنویسید. او دوست دارد علاوه بر پاسخ مورد نظر ادبیات پاسخ مورد نظر هم منطبق بر خواسته اش باشد. در این مورد بسیار دقت کنید. هرگز اجازه دیکته مطلبی را به او ندهید.

بازجوها در طول بازجویی به صورت تلقینی در پی القای برخی مسائل به شما هستند. در این مورد بسیار دقت کنید. سوالاتی که از شما پرسیده می شود معمولا دربرگیرنده اتهام یا برخی مسائل دیگر هم هست. یعنی از زمان جلسه مجموعه شما با عنوان گروهک غیرقانونی یا بیان قصد خاصی در آن جلسه اشاره می برند. شما در این موارد مسائل دیگر را به صراحت رد کنید و فقط سوال اصلی را پاسخ دهید. این مسئله در مورد ارتباط شما با افراد هم صورت می گیرد. یعنی فردی را به عنوانی در سوال می خواند و از شما در رابطه با ارتباط شما با آن فرد سوال می شود که شما باید آن عنوان و اتهام طرح شده به فرد را رد کنید. به طور مثال سوال می شود که شما با نشریه غیرقانونی فلان که بارها به مقدسات یا رهبری توهین کرده همکاری داشته اید و که اگر شما می خواهید بنویسید همکاری داشته اید باید حتما بگویید که این نشریه غیرقانونی نیست و توهینی هم به کسی نداشته. یا از شما سوال می شود شما در جلسه برنامه ریزی برایی براندازی گروهک صد انقلاب فلان (حزب یا جریانی دانشجویی مثل تحکیم و مشارکت و ...) در تاریخ فلان حضور داشته اید، دلیل حضور خودتان را بنویسید که شما اگر دلیل حضورتان را در نوشتید باید حتما به این موارد که مجموعه مورد نظر ضد انقلاب و غیرقانونی نیست اشاره کرده و بگویید جلسه براندازیو از این دست نبوده و جلسه ای عادی بوده. یا از شما از ارتباط با دوستی می پرسندکه در سوال او از اعضا یا سرشاخه های گروهی چون مجاهدین و پژاک و جندالله و ... نام برده شده است، شما در صورت توضیح نحوه ارتباط به عدم عضویت دوستتان یا عدم اطلاعتان حتما اشاره کنید. اگر حاضر به نوشتن ردیه بر قسمت هایی از سوال بازجو نیستید حداقل اظهار بی اطلاعی از دلایل موضوع (جلسه، هدف نشر، متن منتشره و ...) را بیان کنید.

از برخی عبارت ها چون دقیقا یادم نمی آید، احتمالا، شاید، ممکنه، به نظرم و ... استفاده کنید و مطلبی را به قطعیت بیان نکنید. در صورت تکرار موضوع با همین قیدها مطلب را با تفاوت هایی بنویسید و اگر بازجو علت تفاوت را پرسید بر اینکه دقیقا یادتان نیست تاکید کنید.

از مسئله فراموشی و بی اطلاعی مکررا در طول بازجویی استفاده کنید. بگویید فلان چیز را فراموش کرده ام یا یادم نمی آید که چه جمله ای گفته شد و .. و یا اصلا نبوده ام، خبر ندارم و ... . در ادامه بازجویی با بیانی دیگر از همین مسئله و تاکید بر فراموشی و احتمال وجود مسئله ای دیگر و اینکه حقیقت چیز دیگری باشد صحت اعترافات خود را زیر سوال ببرید.

در مرحله بازپرسی کلیه اتهامات را رد کرده و تمامی اظهارات خود را تحت فشار و شکنجه و در شرایط غیر عادی بنامید. ممکن است برای جلوگیری از رد کردن تمامی اعترافا شما در اتاق بازجویی و اینکه شما اعترافات را رد نکنید بازجویی و بازپرسی را ادغام کنند. یعنی در فضای اتاق بازجویی و در حالی که بازجو در پشت سر شما که او را نبینید ایستاده. بازپرس مقابل شما قرار بگیرد و سوالاتی پرسیده و حتی دفاع آخر را از شما اخذ کند. باید توجه داشته باشید این موقعیت برای شما تکرار نخواهد شد. در مقابل بازجو سعی نید مسائلی را که قصد داشته اید به بازپرس بگویید را تکرار کنید. اگر بازجو شاکی شد و حرف شما را قطع کرد شما اعتراض کنید. گرچند احتمالا بازجو موفق خواهد شد مانع رد اظهارات شما شود ولی نتوانسته پرونده را آنگونه که می خواسته پیش ببرد و شکستی برای او محسوب می شود. در این مواقع ممکن است که حتی بازجو به جای شما به بازپرس پاسخ سوالات را دهد که شما اعرتاض کنید که من باید بگویم یا ایشان و با دقت و بدون اینکه تمرکزتان را به دلیل رفتارهای بازجو از دست بدهید مطالب را بگویید و بعد پس از مطالعه امضا کنید و در صورت لزوم قسمت هایی را حذف یا اضافه کنید. این حق شما خواهد بود.

از هرگونه مصاحبه تلویزیونی بپرهیزید و در صورت اجبار به بیانات متضاد و متناقض و درهم و مبهم گویی بپردازید. مسئله ای که در طول دوران بازداشت و به خصوص به دلیل حضور طولانی در انفرادی وجود دارد این است که شما بعد از مدتی تحت تاثیر بازجوهایتان قرار می گیرید. به دلیل عدم دسترسی به اخبار و نبود امکان تحلیل از شرایط و همچنین ضعیف شدن حافظه و تحریک روحیه این مسئله تشدید می شود. بنابراین شما باید با در نظر گرفتن وابستگی به بازجو و نگهبان ها به عنوان تنها افرادی که می بینید و با شما از دنیای بیرون صحبت می کنند مراقب تاثیرپذیری از خبرها و حرف های آن ها باشید. شما برای اینکه در طول بازجویی و پس از آن به ویژه در مورد وعده های بازجو پیرامون آزادی و کمک به شما و دوستانتان دچار مشکل نشوید بارها و بارها در طول بازداشت وضعیت خود و گذشته و اعتقادات خود را مرود کنید و این را ملکه ذهن داشته باشید که بازجو با شما صادق نیست. اما این یک حقیقت انکار ناپذیر است که فرد بازداشت شده در روزهای سخت انفرادیو اتاق های بازجویی (بخوانید شکنجه) درصدی به بازجوها وابسته می شود.

در مورد دوستانتان و دیگران هرگز به دادن اطلاعات نپردازید و تک نویسی نکنید. در صورتی که برگه تک نویسی به شما دادند به چرت و پرت نویسی بپردازید که هیچ اطلاعات خاصی در مورد فرد در آن داده نشود. مثلا یا به ذکر بیوگرافی کودکانه ای چون ایشان پسری 20 ساله، مجرد، خوش تیپ، دارای قد متوسط، درسهایش خوب است و ... پرداخته یا به هذیان گویی در مورد وی بپردازید.

اگر در مورد خاصی اعتراف خاصی کردید. یا نام از کسی بردید و یا در تک نویسی علیه کسی به هر دلیلی اعم از از دست دادن تمرکز و اشتباه و القای بازجو و ... مطلبی را بیان کردید که از آن رضایت ندارید، زیاد خودتان را سرزنش نکنید. در ادامه سعی کنید تمرکزتان را به دست آورید و اگر امکانش فراهم شد آن را جبران کنید ولی اگر شرایطش فراهم نشد با سرزنش خود فقط به بازجوها کمک خواهید کرد. زندان جای سرزنش کردن و باختن به خود نیست. اتاق بازجوییو سلول انفرادی بسیار شرایط سختی دارد که مسلما یک روز تحمل کردن آن هم قابل ارج است. نگران قضاوت دیگران در مورد خود نباشید و روحیه خودتان را از دست ندهید.

در صورت لزوم به بحث در مواردی که تخصص دارید بپردازید و در مسائلی که تسلط ندارید به اظهار خاصی نپردازید و توصیه می شود به جای بحث در مورد افراد به بحث های پرت بپردازید مثلا در باره اوضاع کشور آن گونه که ملت در تاکسی و اتوبوس با هم بحث می کنند.

اگر از دستگاه دروغ سنج و ... در اتاق بازجویی استفاده شد نتایج آن را نپذیرید ولی با بازجوها در این زمینه وارد بازی شوید.

از شگرد تکذیب و انکار به جا و به تعداد استفاده کنید به شکلی که لوث نشده و قابل استناد باشد. از ایستادن طولانی مدت و یا خواسته های تحقیر آمیز و غیرعقلانی بازجوها سرباز بزنید و توجهی نکنید تا آن ها ادامه ندهند. از ایستادن طولانی مدت با نشستن اعتراضی جلوگیری کنید و در ساعات طولانی و یا در حال خستگی به سوالات پاسخ ندهید و خواهان استراحت شوید که احتمال اشتباه زیاد می شود.

در صورت شکنجه مقاومت نکنید و خود را سریع به زمین انداخته و از حال بروید که بیشتر کتک نخورید. از عباراتی چون بازجویی فنی و ... تصور ویژه ای نداشته باشید و با همه سختی آن ها را بپذیرید به این امید که شرایط شما بهتر شود. از جابه جایی و یا همبند کردن شما با افراد مجهول و ناشناخته هراسی نداشته باشید و تمام حواس خود را جمع کنید که مشکلی پیش نیاید.

بازجوها در شرایط عادی که حکمی از بالا نگرفته باشند تا مرزی که آثار شکنجه پس از چند روز از بین برود به شکنجه و ضرب و شتم شما می پردازند آن ها در قبال جان شما مسئول مقامات بالاترشان هستند از این مسئله استفاده کنید. کوچکترین شکنجه ها را به بهداری اطلاع دهید.

زیاد و بدون اطلاع از قرص و داروهایی که به شما داده می شود استفاده نکنید. به ویژه در مورد مسکن ها بیشتر احتیاط کنید.

علاوه بر بازجوها در زندان به هیچ کس اعتماد نکنید. به نگهبان ها، افراد ناشناسی که ممکن است با آن ها برخورد کنید و مسئولین زندان و حتی هم بندی هایی که می دانید در رابطه با مسئله ای سیاسی بازداشت شده اند.

ادامه مطلب ...