شعر- درد خیانت

0 نظرات
مثل اینست که ناحق بزنی گردن را

بهر اعدام کنی ، صیقل و تیز ، آهن را

مثل اینست که سنگسار کنی با سخنت

بدن بی رمق و بی کفن آن زن را

مثل اینست که در راهروی زهد و ریا

همره ظلم شوی تا ببری راهزن را

مثل اینست که افکارخودت را بدهی

همچو آن فاحشه ها مفت فروشی تن را !

مثل اینست که در راه سراپای تنت

به عربها بدهی هیبت این میهن را

مثل اینست که از بابت یک گوهر گنج

بفروشی به ریالی همه ی مخزن را

مثل اینست که با شعله ی اعراب کثیف

آتش زهد زنی پیکر این خرمن را

مثل اینست که در دامنه ی کوه بلند

حمد و تشویق کنی آمدن بهمن را!

مثل اینست که در عالم ویرانی و مرگ

همچو فرهنگ کنی حادثه ی مردن را

مثل اینست که در میهن نورانی ما

نقش ابلیس زنی باور اهریمن را

مثل اینست که آتش بزنی خانه ی دوست

تا که آباد کنی مملکت دشمن را

مثل اینست که در مجلس بیهوده ی مکر

عاقل شهر کنی مجتهد کودن را!

مثل اینست که مداح شوی ظلمت قرن

تا نبینی وطن مفتخر روشن را

مثل اینست که در راه همان مفتی شهر

رخت غربی بکشی جامه ی پیراهن را!

مثل اینست که در باورجلاد شوی

تا که اعدام کنی یک زن آبستن را!

مثل اینست که دستی به دو چشمت بنهی

تا نبینی قفس ملتمس شیون را

دگر از درد خیانت چه بگوییم سخن

همچو آبی که بکوبد بدن هاون را

ای که صد یاوه بگویی همه جا در ره دین

هرگز این یاوه ی تو پر نکند برزن را

روزگار میرود و عاقبت این را فهمی

که نیارزد سخن بی اثرت ارزن را…


منصور فرزادی


ادامه مطلب ...

بجای باشگاه خبرنگاران جوان، بگوئیم باشگاه خبرنگاران لاشی

0 نظرات



باشگاه خبرنگاران جوان در سال 1379 توسط معاونت سياسي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران تاسيس شد و در همان آغاز بکار گفته شد که هدف از ایجاد باشگاه خبرنگاران، شناسائی جوانان مستعد و علاقمند به عرصه خبر و همچنین آموزش و پرورش و کارآموزی از ایشان بمنظور کادر سازی برای واحدهای خبری و سیاسی سازمان صدا و سیما میباشد ولی با گذر زمان مشخص شد که هدف اصلی از تاسیس باشگاه خبرنگاران جوان، شناسائی افرادیست که به راحتی میتوانند اصول اخلاقی را زیر پا گذاشته و با دروغ پردازی و خبرسازی به هتک هیثیت و ترور شخصیت منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی بپردازند و بدین صورت اهداف معاونت سیاسی و معاونت خبر سازمان صدا و سیما را که بعنوان یکی از بازوهای رسانه ای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی فعالیت میکنند را عملی نمایند.

اگر به خبرها و گزارشهایی که در چند سال گذشته توسط باشگاه خبرنگاران جوان ( لاشی ) تولید شده دقت کنید به راحتی مشاهده خواهید کرد که اکثر خبرها و گزارشها ( دروغ پردازی ها ) با محوریت این سوژه ها تولید شده است:

فلان اپوزیسیون به آن یکی اپوزیسیون تجاوز جنسی کرد (داستان نویسی پورنو به سبک باشگاه خبرنگاران لاشی )

اعترافات یک فعال حقوق بشر: من همجنسباز و شیطان پرست هستم و برای سیا و موساد کار میکنم . ( وقتی باشگاه خبرنگاران لاشی گزارشهای سکسی اطلاعاتی میسازد )

فلان گروه اپوزیسیون از سیا و موساد و ... پول گرفت و مزدور آنها شد

شوهر فلان خبرنگار اپوزیسیون به زنش خیانت کرد و با معشوقه اش به خارج کشور فرار کرد ( یا بالعکس )

فلان اپوزیسیون دچار افسردگی شد و دست به افشاگری بر علیه سایر اپوزیسیون زد. ( بهمراه داستان پردازی های باشگاه خبرنگاران لاشی )

و بسیار موضوعات مبتذل دیگر که با محوریت پورنو نویسی اسلامی توسط باشگاه خبرنگاران جوان تولید و منتشر شده است .

همچنین در سالهای اخیر اکثر گزارشهای مرتبط با اعتراف گیری ( چه از درون زندان و چه در بیرون زندان ) از فعالین سیاسی و اجتماعی و حقوق بشری و ... توسط باشگاه خبرنگاران تهیه شده و کمتر از خبرنگاران واحد مرکزی خبر صدا و سیما در این پروژه ها استفاده شده است که این خود نشان میدهد یکی از وظایف مهم باشگاه خبرنگاران جوان علاوه بر لجن پراکنی ، تربیت جوجه اطلاعاتی های رسانه ای ( یا به قول خودشان افسر جنگ نرم ! ) میباشد.

خب حالا که مدیران و جوجه خبرنگاران این باشگاه خودشان میخواهند تا با بی شرفی و لاشی گری در عرصه رسانه همیشه مورد توجه باشند ما هم از این به بعد به تشکل آنها میگوییم : باشگاه خبرنگاران لاشی





ادامه مطلب ...

پرده چون بالا رود نادیدنی ها دیدنی ست

0 نظرات
پرده چون بالا رود نادیدنی ها دیدنیست

گرچه بانامردمان هستم چنان شیر ژیان

پیش درویشان وجودم چون کمان و منهنیست

جنگ با خود می کنم من بر سر عشق و وفا

جنگ هفتاد و دو ملت بر سر ما و منیست

گر زخود بیرون شوم، من عالمی گلگون کنم

لاله های نقش من چون گلستان ها چیدنیست

کن نظر بر پرتو این گلستان از چشم دل

تا مشامت حس کند هر لاله ای بوییدنیست

ما ز یک گلزار و یک دشت و ز یک باغیم و بس

خالق ما واحد است و ذات او نادیدنیست

در بهاران لاله های نقش من را بنگرید

داغ هر نقشی در این سی ساله پرده دیدنیست

عید نوروز من آواره در ایران بود

چون کنم؟ خون و رگ و جان و تن من میهنیست

قطره قطره خون بگریم، نقش خود را خون کنم

تا که عالم فاش بیند خون من ناشستنیست

در میان اشک و آهم هاتفی آواز داد

دم فرو کش از بیان، اسرار حق ناگفتنیست

موسم عید است و ساقی وار جامی هدیه کن

نقش داوودی تو چون جام می نوشیدنیست

هفت سین نقش تو زیباترین سفره هاست

حلقه ی رقص ملائک گرد این خوان دیدنیست


داوود روستایی


ادامه مطلب ...

بار دگر، نام وطن، جاودان - شعر

0 نظرات
بار دگر از دل خاکسترم

غرش غمهایم و چشم ِ تَرَم

آزر مزدایی پراکنده نور

قبله‌گه ماه و ستاره و هور

شنبه‌ی سوم ز پسین هفت روز

خیز ز جای و همه دیوان بسوز

آتش پرشور بگوید سخن

از جم و هوشنگ و شهان کهن

آنکه فریدون ز افسون خویش

بسته همی پیکر آن مارکیش

کاوه ی آهنگرِ فریادخواه

آتشی افروخت ز سینه چو آه

سوخت همی نامه ی بیدادگر

دوخت به چرمینه، رهایی گهر

بابکِ دین خرم ِخونین کفن

آزری ِسرخ به جامه و تن

باقر و ستار ز آزرگشسپ

بهر وطن، تافته با تیر و اسپ

بشنو تو اکنون سخنان امید

تا که ز آتش چه برآرد پدید

ای تو وفادار به آیین و کیش

آتشی افروز از آن سوزِ خویش

همچو سیاوش ز میانش گزر

برگسل از بندگی سیم و زر

مهر به میهن چو بود کیمیا

بهره‌ی ما فره و بخت ِ نیا

بار دگر غرش شیران گذشت

زوزه‌ی کفتار بمانده به دشت

آتش ِسوری چو برافراختیم

قبله‌ی زرتشت چو برساختیم

ابر ِسیه بگزرد از آسمان

بار دگر، نام وطن، جاودان


امید عطایی فرد


ادامه مطلب ...

ایران آزاد باید گــردد - شعر از کیانی

0 نظرات
خواست شیرین مان***آزادی این جان مان

راه بزرگان مان********امید ایران مان

اجرا باید گردد

زندانی سیاسی******وطن پرست نامی

محکوم به عشق ذاتی**از زیر ظلم جاری

آزاد باید گردد

جمهوری اسلامی********عمامۀ جنائی

دشمن هر صدائی******باعث این تباهی

پایان باید گردد

حکومت ایرانی*******شکوه کهکشانی

با عشقُ مهربانی******بجای این ویرانی

آغاز باید گردد

ولایت فقیهان********طناب دار دیوان

گلولۀ ناکسان*********قتل تمام یاران

محکوم باید گردد

قاتل هر با وطن*****سکوت هر بی وطن

قانون فقهُ بُرهان******به نفع دیوُ ددان

پاکوب باید گردد

چاقوی نامردیش******شکنجۀ فردیش

چماق بدست قلدر******ناکس بی تحمّل

جاروب باید گردد

چهرۀ درد پیران*******اعتیاد هر جوان

زنجیرپای مردان******حجاب روی زنان

مختوم باید گردد

کودک خرد نُه سال*****ز دام آن کُهنسال

کوچک عروس نالان***ز دست آن ناکسان

رها باید گردد

رفتار این پلیدان******شکنجۀ وحشیان

کُشتن آن دلیران*****ز خاک پاک ایران

معدوم باید گردد

جمهوری اسلامی****بی امنیُ ویرانی

بر ضدّ هر ایرانی ****تا روز دار فانی

تعطیل باید گردد

حکومت ایرانی********مظهر مهربانی

طلوع جاودانی*******بجای بی سامانی

تشکیل باید گردد

صدای کودکانش*****خندان باید گردد

صورت بانوانش*****همره دخترانش

شاداب باید گردد

اشک چشم مادران**شور دل خواهران

غصهُ درد پدر*******زخم دل برادر

مرحم باید گردد

حسرتُ رنج خویشان***خون دل عزیزان

گریۀ آن مریدان*****ز دست این دشمنان

اتمام باید گرد

شعار دانشگران*****فریاد زحمتکشان

علیه این خائنان*****گوشۀ هر شهرمان

طوفان خواهد گردد

شورش این جوانان***با کودکانُ پیران

علیه جهل دیوان*****برای صبح ایران

غوغا خواهد گردد

پرچم آزادیش******ز جنبش ملی اش

کاوۀ آهنگران******سمبل ایرانیان

ظاهر خواهد گردد

ارتش با شکوهش***همره تانکُ توپش

به همت سربازان****برای حفظ ایران

جوشان خواهد گردد

حکومت خبیثان*****آدمکشان جانیان

زیر نقاب ایمان*****ز تارُ پود ایران

نابود خواهد گردد

ظلمُ جور قاتلان******سالاری غریبان

ولایت رجیمان*****در زیر خاک ایران

مدفون خواهد گردد

در کشور آریان*****بار دگر چو پیشان

شمشیرُ شیر ایران**خورشید پُر فروزان

نوران خواهد گردد


ادامه مطلب ...