عيب رندان مكن، اي زاهد پاكيزه سرشت!
›
عيب رندان مكن، اي زاهد پاكيزه سرشت! كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت. من اگر نيكم اگر بد، تو برو خود را باش! هر كسي آن درود عاقبت كار، كه كش...
شعر - حاکمان دین
›
اینان که همه دعوی عشق را دارند چه خبر از دل یاران دارند می نشینند،می کنند موعظه و هیچ چه خبر از خود کُش عاشق دارند پیش خود پندارند،که همه چی...
شعر- نابود باد اسلام ...
›
اسلام ملای اجنبی از مرز پستی گذشت / ملتی خونین شده از مرز هستی گذشت اسلام انقلاب درشعوروعلم حیضییه ای / با من یکاد وسرکتاب ازلل...
خداناشناسم، خدا ناشناس ( سعیدی سیرجانی )
›
خبر داری ای شیخ دانا که من خداناشناسم، خدا ناشناس نه سربسته گویم دراین ره سخن نه ازچوب تکفیردارم هراس زدم چون قدم ازعدم در وجود خدایت برم اع...
ای وطـــــن، ای مــادر تاریخ سـاز
›
ای وطـــــن، ای مــادر تاریخ سـاز ای مـــرا بر خــــاک تـــو روی نیــاز ای کویـــر تـــــو بهشت جـــان من عشق جاویدان من، ایـــــــران من ای...
›
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب