معرفی سازمان اطلاعات و امنیت شوروی سابق و روسیه فعلی
کا گ ب
کا گ ب (فارسی:کِیجیبی ، روسی КГБ و انگلیسی: KGB) مخفف نام اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق است.
نام کامل کا گ ب، به زبان روسی Комите́т Госуда́рственной Безопа́сности به معنای کمیته امنیت دولتی است.
کا گ ب در سال 1953 از ادغام وزارت امنیت دولتی و وزارت امور داخلی پس از مرگ ژوزف استالین رهبر وقت شوروی تشکیل شد.
کا گ ب یک نام کلی برای فعالیتهای سرویس اطلاعات شوروی سابق، پلیس مخفی آن کشور و آژانس اطلاعاتی (جاسوسی) شوروی بود که با پیوستن "م ک و د" سازمان اطلااعات داخلی شوروی به "م و د" سازمان اطلاعات وزارت کشور شوروی به سال ۱۹۵۴ تاسیس شد در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۱ (زمان سقوط شوروی) فعالیت داشت.
بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ کا گ ب جای خود را به اف اس بی (سرویس ضدجاسوسی روسیه) داد، منتقدان عقیده دارند که این تغییر تنها در نام این سرویس است و کا گ ب همچنان به فعالیتهای پشت پرده خود ادامه میدهد.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور سابق و نخست وزیر فعلی روسیه از اعضای پیشین کا گ ب بودهاست .
کا گ ب (فارسی:کِیجیبی ، روسی КГБ و انگلیسی: KGB) مخفف نام اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق است.
نام کامل کا گ ب، به زبان روسی Комите́т Госуда́рственной Безопа́сности به معنای کمیته امنیت دولتی است.
کا گ ب در سال 1953 از ادغام وزارت امنیت دولتی و وزارت امور داخلی پس از مرگ ژوزف استالین رهبر وقت شوروی تشکیل شد.
کا گ ب یک نام کلی برای فعالیتهای سرویس اطلاعات شوروی سابق، پلیس مخفی آن کشور و آژانس اطلاعاتی (جاسوسی) شوروی بود که با پیوستن "م ک و د" سازمان اطلااعات داخلی شوروی به "م و د" سازمان اطلاعات وزارت کشور شوروی به سال ۱۹۵۴ تاسیس شد در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۱ (زمان سقوط شوروی) فعالیت داشت.
بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ کا گ ب جای خود را به اف اس بی (سرویس ضدجاسوسی روسیه) داد، منتقدان عقیده دارند که این تغییر تنها در نام این سرویس است و کا گ ب همچنان به فعالیتهای پشت پرده خود ادامه میدهد.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور سابق و نخست وزیر فعلی روسیه از اعضای پیشین کا گ ب بودهاست .
آشنایی با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه
سوریه دارای چهار سرویس اطلاعاتی عمده می باشد که بطور مستقیم و تحت نظارت رئیس جمهور این کشور فعالیت می کنند . فعالیت این سازمانها کاملا مستقل از یکدیگر و محرمانه می باشد به نحوی که هیچ یک از این چهار سرویس اطلاعاتی اجازه دسترسی به اطلاعات و هویت افراد سرویس های دیگر را ندارند . روسای سرویسهای چهارگانه مستقیما به شخص رئیس جمهور (بشار اسد) گزارش می دهند و وفاداری و پایبندی بی چون و چرایی نسبت به اسد دارند .
این سازمانهای چهارگانه عبارتند از :
سازمان امنیت سیاسی
سازمانهای امنیت عمومی
اداره اطلاعات نظامی
سازمان اطلاعات نیروی هوایی
الف- سازمان امنیت سیاسی
این سازمان مسئول شناسایی و پیگیری نشانه هایی از فعالیت سیاسی سازمان یافته ای است که علیه منافع رژیم فعالیت میکنند و شامل نظارت و کنترل بر مخالفان سیاسی مظنون و همینطور فعالیتهای خارجیانی است که در این کشور سکونت دارند و با افراد محلی در تعامل هستند . فرمانده این سازمان بر عهده سر لشکر «عدنان بدر حسن»adnan badr hasan (یک شیعه علوی از حمص homs ) است و از سال ۱۹۷۸ عهده دار این پست گردیده است .
ب- سازمانهای امنیت عمومی
سازمانهای امنیت عمومی ، سرویس اطلاعاتی غیر نظامی عمده در این کشور است که به سه شعبه تقسیم می شود:
۱- دایره امنیت داخلی که مسئول نظارت داخلی بر مردم است (مسئولیتی که دقیقا مکمل مسئولیت سازمان اطلاعات و امنیت سیاسی است ) و رئیس کنونی این دایره «بهجت سلیمان » میباشد که قبل از این از مشاوران سیاسی بشار اسد بوده و از سال گذشته به این سمت گمارده شده است.
۲- دایره امنیت خارجی که فعالیتش معادل کار سازمان سیا میباشد و در حال حاضر بدرستی روشن نیست که چه کسی ریاست دایره امنیت خارجی را بر عهده دارد ولی بنا به اطلاعات منتشر شده در بولتن اطلاعاتی خاورمیانه ، ژنرال قاضی (غازی) کنعان ، رئیس سابق اطلاعات نظامی سوریه در لبنان ، این پست را اشغال کرده است .
۳- بخش فلسطینی که بر فعالیتهای گروههای فلسطینی در سوریه و لبنان نظارت می کند . رئیس این بخش طبق آخرین گزارشها «هشام بختیار» بود. اما این اطلاعات مربوط به دو سال گذشته است . تعیین کردن قطعی کسانی که این پست ها را بدست آورده اند مشکل است چرا که این تقسیم بندیها بندرت در مطبوعات سوریه به چاپ می رسد .
رئیس سازمان امنیت عمومی، سرلشکر «علی حوری» عضو فرقه اسماعیلیه است.نکته قابل توجه اینکه تا انتصاب حوری در سال گذشته ، همیشه این سمت از آن یکی از اعضای جامعه مسلمانان سنی بود . رئیس پیشین سازمان امنیت عمومی ، سرتیپ «بشیر النجار» از مسلمانان سنی بود که به اتهام رشوه خواری و فساد اداری از کار بر کنار و زندانی گردید. جانشین رئیس سازمان امنیت عمومی «محمد ناصف» افسر نظامی بازنشسته و رئیس فرقه «علوی خیر بک » می باشد . وی در ارتباط با ایران و مبارزان شیعی لبنان در جنوب این کشور ، شخصیت میانه روی داشت و در گذشته رئیس دایره امنیتی سازمان امنیت عمومی بود.
ج- اداره اطلاعات نظامی
اداره اطلاعات نظامی سوریه که (دفتر مرکزی آن در مجموعه وزارت دفاع در دمشق میباشد) رسما مسئولیت حوزه عملیات نظارت و کنترل نظامی ، برنامه ریزی و …را بر عهده دارد و بطور کلی کار پشتیبانی لجستیکی و نظامی گروههای تندرو ترکیه ، فلسطین و لبنان و عملیات حذف ناراضیان و مخالفان سیاسی در خارج از کشور را بر عهده دارد. رئیس کنونی سرویس اطلاعات نظامی ، ژنرال «حسن خلیل » (شصت و سه ساله) است که پنج ماه پیش به منظور جایگزینی «علی دوباء خلیل» (یک شیعه علوی از لاذقیه)منصوب شد. وی از سال ۱۹۹۳ بعنوان معاون «دوبا» انجام وظیفه می کرد.با این حال ، بولتن اطلاعاتی خاورمیانه از منابع آگاه پی برده است که سیاستمدار و تصمیم گیرنده اصلی این پست «حسن خلیل » نیست، بلکه ژنرال «آصف شوکت» جانشین رئیس سرویس اطلاعات نظامی است که به تازگی به این سمت گمارده شده است . شوکت یک شیعه علوی و همسر «بشری» خواهر بزرگتر بشار اسد است.
د- سازمان اطلاعات نیروی هوایی
به رغم نام این سازمان ، وظیفه اصلی آن گردآوری اطلاعات برای نیروی هوایی نیست ، بلکه باید این سازمان را یکی از محرمانه ترین و مخوف ترین سرویسهای اطلاعاتی سوریه دانست . سابقه این سازمان به دهه ۷۰ باز می گردد، یعنی پس از آنکه حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه در سال ۱۹۷۰ قدرت را به دست گرفت، وی به این سرویس اطلاعاتی با هدف انجام عملیاتهای حساس داخلی و بین المللی روی آورد . حدود سی سال فرماندهی این سرویس را سرلشکر «محمد الخولی»بر عهده داشت ، مشاور امین و قابل اعتمادی که دفترش در مجاورت دفتر اسد در کاخ ریاست جمهوری بود . بطور کلی فعالیتهای سازمان اطلاعات نیروی هوایی در دو سطح خلاصه می شود:
۲- سطح خارجی : در سطح خارجی عوامل این سازمان بیشتر در خارج و در سفارتخانه های سوریه و دفاتر شرکتهای هواپیمایی ملی سوریه مستقر هستند و کانون پشتیبانی اطلاعاتی و مالی گروه های سیاسی همسو با خود در کشورهای خارجی محسوب می شوند . عملیات بمب گذاری نافرجام در یک هواپیمای مسافربری اسرائیلی در فرودگاه Heathrow لندن در آوریل ۱۹۸۶ به این سازمان نسبت داده شد و متعاقب آن حکم دادگاه بین المللی بر علیه « هیثم سعید » جانشین رئیس اطلاعات نیروی هوایی صادر شد و بریتانیا روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد. البته چهار سال بعد ، زمانی که سوریه به ائتلاف متحد علیه عراق پیوسته بود ، این روابط برقرار گردید.
ژنرال «ابراهیم هوئیجی» رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی ، یک شیعه علوی از قبیله «حدادین» بود که بعدها به عضویت کمیته مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد.رویکرد چند ماهه اخیر بشار اسد در خصوص انجام برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور ، مقاومت برخی از مقامات نظامی و امنیتی سوریه را بر انگیخته است از همین رو شاهد برخی تغییر و تحولات در سطوح عالی و امنیتی و نظامی هستیم . تحلیل گران مسائل نظامی و امنیتی سوریه معتقدند که تزریق خون تازه به دستگاه امنیتی سوریه به نحوی شگفت انگیز ، افق ها و آرزوهای دستیابی به آزادیهای سیاسی و اقتصادی در دراز مدت را افزایش داده است . هواداران اسد می گویند ، بشار اسد آرام آرام در صدد کاستن قدرت دستگاههای امنیتی و سپردن آنان به غیر نظامیان است . امری که بخش قابل توجه آن متاثر از تنش های خاورمیانه و فشارهای بین المللی بر سوریه می باشد . ژنرال حکمت شهابی و علی اصلان از روسای پی در پی بسیار پر سابقه ستاد ارتش سوریه ، مصطفی تلاس وزیر دفاع ، سر لشکر حسن خلیل ، رئیس سازمان اطلاعات نظامی ، ژنرال ابراهیم هوئیجی ، رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی وژنرال علی حمود ، رئیس سازمان اطلاعات عمومی ، نمونه هایی از چندین شخصیت نظامی و امنیتی سطح بالای سوریه هستند که در ماههای اخیر از مناصب خود بر کنار و یا جا به جا گردیده اند .
ارتباط ارتش با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه
همانطور که در بخش های قبلی گفته شد پس از سال ۱۹۷۰ و به قدرت رسیدن حافظ اسد به عنوان رئیس جمهور و رئیس حزب بعث ، این حزب همواره حزب حاکم ، بلامعارض و تصمیم گیرنده اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی بوده است . براساس قانون اساسی سوریه مسئولیت و فرماندهی سرویسهای اطلاعاتی و ارتش به عهده رئیس جمهور که رهبری حزب بعث سوسیالیست عربی را نیز به عهده دارد، می باشد. از همین رو همواره مسئولین امنیتی و اطلاعاتی سوریه عمدتاً از نظامیان طراز اول و معتمد رئیس حزب بعث (رئیس جمهور ) بوده اند. به عبارتی می توان گفت که تشکیلات نظامی و امنیتی بالاترین مقامات و مسئولین سوری را در بر می گیرد و حلقه های حلزونی خاص آن تا سطوح پائین و در همه جا دیده می شود.
حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه ، به منظور تحکیم موقعیت شخصی خویش ، نظامیانی را که حامی وی و واجد خصوصیات وفاداری و اطاعت محض بوده اند را در راس مشاغل مهم اطلاعاتی ، امنیتی و نظامی منصوب کرده بود و بدین ترتیب مقامات عالی رتبه نظامی و امنیتی سوریه متعلق به اعضای گروه افسران طرفدار اسد می باشد و این روند پس از فوت وی کماکان با یکسری تغییرات صوری ادامه یافت .
مراکز متعدد اطلاعاتی و امنیتی سوریه در آن حد که مطبوعات عربی و بولتن اطلاعاتی خاورمیانه به آنها پرداخته اند نشان می دهد که نمی توان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه را مجزای از ارتش و حزب بعث مورد مطالعه قرار داد. تعداد این دستگاهها به حدی است که گاه و بی گاه رقابت میان آنها را سبب می شود. به این معنی که روسای این دستگاهها برای کسب محبوبیت بیشتر نزد فرمانده کل خود و یا بدست آوردن قدرت بیشتر ممکن است دست به عملیاتهایی بزنند که خارج از حوزه وظایف آنها و یا افراط در انجام وظیفه محسوب می شود.
این سازمانهای چهارگانه عبارتند از :
سازمان امنیت سیاسی
سازمانهای امنیت عمومی
اداره اطلاعات نظامی
سازمان اطلاعات نیروی هوایی
الف- سازمان امنیت سیاسی
این سازمان مسئول شناسایی و پیگیری نشانه هایی از فعالیت سیاسی سازمان یافته ای است که علیه منافع رژیم فعالیت میکنند و شامل نظارت و کنترل بر مخالفان سیاسی مظنون و همینطور فعالیتهای خارجیانی است که در این کشور سکونت دارند و با افراد محلی در تعامل هستند . فرمانده این سازمان بر عهده سر لشکر «عدنان بدر حسن»adnan badr hasan (یک شیعه علوی از حمص homs ) است و از سال ۱۹۷۸ عهده دار این پست گردیده است .
ب- سازمانهای امنیت عمومی
سازمانهای امنیت عمومی ، سرویس اطلاعاتی غیر نظامی عمده در این کشور است که به سه شعبه تقسیم می شود:
۱- دایره امنیت داخلی که مسئول نظارت داخلی بر مردم است (مسئولیتی که دقیقا مکمل مسئولیت سازمان اطلاعات و امنیت سیاسی است ) و رئیس کنونی این دایره «بهجت سلیمان » میباشد که قبل از این از مشاوران سیاسی بشار اسد بوده و از سال گذشته به این سمت گمارده شده است.
۲- دایره امنیت خارجی که فعالیتش معادل کار سازمان سیا میباشد و در حال حاضر بدرستی روشن نیست که چه کسی ریاست دایره امنیت خارجی را بر عهده دارد ولی بنا به اطلاعات منتشر شده در بولتن اطلاعاتی خاورمیانه ، ژنرال قاضی (غازی) کنعان ، رئیس سابق اطلاعات نظامی سوریه در لبنان ، این پست را اشغال کرده است .
۳- بخش فلسطینی که بر فعالیتهای گروههای فلسطینی در سوریه و لبنان نظارت می کند . رئیس این بخش طبق آخرین گزارشها «هشام بختیار» بود. اما این اطلاعات مربوط به دو سال گذشته است . تعیین کردن قطعی کسانی که این پست ها را بدست آورده اند مشکل است چرا که این تقسیم بندیها بندرت در مطبوعات سوریه به چاپ می رسد .
رئیس سازمان امنیت عمومی، سرلشکر «علی حوری» عضو فرقه اسماعیلیه است.نکته قابل توجه اینکه تا انتصاب حوری در سال گذشته ، همیشه این سمت از آن یکی از اعضای جامعه مسلمانان سنی بود . رئیس پیشین سازمان امنیت عمومی ، سرتیپ «بشیر النجار» از مسلمانان سنی بود که به اتهام رشوه خواری و فساد اداری از کار بر کنار و زندانی گردید. جانشین رئیس سازمان امنیت عمومی «محمد ناصف» افسر نظامی بازنشسته و رئیس فرقه «علوی خیر بک » می باشد . وی در ارتباط با ایران و مبارزان شیعی لبنان در جنوب این کشور ، شخصیت میانه روی داشت و در گذشته رئیس دایره امنیتی سازمان امنیت عمومی بود.
ج- اداره اطلاعات نظامی
اداره اطلاعات نظامی سوریه که (دفتر مرکزی آن در مجموعه وزارت دفاع در دمشق میباشد) رسما مسئولیت حوزه عملیات نظارت و کنترل نظامی ، برنامه ریزی و …را بر عهده دارد و بطور کلی کار پشتیبانی لجستیکی و نظامی گروههای تندرو ترکیه ، فلسطین و لبنان و عملیات حذف ناراضیان و مخالفان سیاسی در خارج از کشور را بر عهده دارد. رئیس کنونی سرویس اطلاعات نظامی ، ژنرال «حسن خلیل » (شصت و سه ساله) است که پنج ماه پیش به منظور جایگزینی «علی دوباء خلیل» (یک شیعه علوی از لاذقیه)منصوب شد. وی از سال ۱۹۹۳ بعنوان معاون «دوبا» انجام وظیفه می کرد.با این حال ، بولتن اطلاعاتی خاورمیانه از منابع آگاه پی برده است که سیاستمدار و تصمیم گیرنده اصلی این پست «حسن خلیل » نیست، بلکه ژنرال «آصف شوکت» جانشین رئیس سرویس اطلاعات نظامی است که به تازگی به این سمت گمارده شده است . شوکت یک شیعه علوی و همسر «بشری» خواهر بزرگتر بشار اسد است.
د- سازمان اطلاعات نیروی هوایی
به رغم نام این سازمان ، وظیفه اصلی آن گردآوری اطلاعات برای نیروی هوایی نیست ، بلکه باید این سازمان را یکی از محرمانه ترین و مخوف ترین سرویسهای اطلاعاتی سوریه دانست . سابقه این سازمان به دهه ۷۰ باز می گردد، یعنی پس از آنکه حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه در سال ۱۹۷۰ قدرت را به دست گرفت، وی به این سرویس اطلاعاتی با هدف انجام عملیاتهای حساس داخلی و بین المللی روی آورد . حدود سی سال فرماندهی این سرویس را سرلشکر «محمد الخولی»بر عهده داشت ، مشاور امین و قابل اعتمادی که دفترش در مجاورت دفتر اسد در کاخ ریاست جمهوری بود . بطور کلی فعالیتهای سازمان اطلاعات نیروی هوایی در دو سطح خلاصه می شود:
۱-سطح داخلی : در این سطح اطلاعات نیروی هوایی سوریه، اغلب عملیاتهای ضد اپوزیسیون اسلام گرا در این کشور را به پیش برده است و نقش مهمی را در سرکوب قیام اخوان المسلمین در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ بازی کرده است . به تازگی عوامل اطلاعاتی نیروی هوایی جستجویی گسترده ای را برای شناسائی و دستگیری اعضای حزب آزادیبخش اسلامی (حزب التحریر ) بعمل آورده اند .
۲- سطح خارجی : در سطح خارجی عوامل این سازمان بیشتر در خارج و در سفارتخانه های سوریه و دفاتر شرکتهای هواپیمایی ملی سوریه مستقر هستند و کانون پشتیبانی اطلاعاتی و مالی گروه های سیاسی همسو با خود در کشورهای خارجی محسوب می شوند . عملیات بمب گذاری نافرجام در یک هواپیمای مسافربری اسرائیلی در فرودگاه Heathrow لندن در آوریل ۱۹۸۶ به این سازمان نسبت داده شد و متعاقب آن حکم دادگاه بین المللی بر علیه « هیثم سعید » جانشین رئیس اطلاعات نیروی هوایی صادر شد و بریتانیا روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد. البته چهار سال بعد ، زمانی که سوریه به ائتلاف متحد علیه عراق پیوسته بود ، این روابط برقرار گردید.
ژنرال «ابراهیم هوئیجی» رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی ، یک شیعه علوی از قبیله «حدادین» بود که بعدها به عضویت کمیته مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد.رویکرد چند ماهه اخیر بشار اسد در خصوص انجام برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور ، مقاومت برخی از مقامات نظامی و امنیتی سوریه را بر انگیخته است از همین رو شاهد برخی تغییر و تحولات در سطوح عالی و امنیتی و نظامی هستیم . تحلیل گران مسائل نظامی و امنیتی سوریه معتقدند که تزریق خون تازه به دستگاه امنیتی سوریه به نحوی شگفت انگیز ، افق ها و آرزوهای دستیابی به آزادیهای سیاسی و اقتصادی در دراز مدت را افزایش داده است . هواداران اسد می گویند ، بشار اسد آرام آرام در صدد کاستن قدرت دستگاههای امنیتی و سپردن آنان به غیر نظامیان است . امری که بخش قابل توجه آن متاثر از تنش های خاورمیانه و فشارهای بین المللی بر سوریه می باشد . ژنرال حکمت شهابی و علی اصلان از روسای پی در پی بسیار پر سابقه ستاد ارتش سوریه ، مصطفی تلاس وزیر دفاع ، سر لشکر حسن خلیل ، رئیس سازمان اطلاعات نظامی ، ژنرال ابراهیم هوئیجی ، رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی وژنرال علی حمود ، رئیس سازمان اطلاعات عمومی ، نمونه هایی از چندین شخصیت نظامی و امنیتی سطح بالای سوریه هستند که در ماههای اخیر از مناصب خود بر کنار و یا جا به جا گردیده اند .
ارتباط ارتش با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه
همانطور که در بخش های قبلی گفته شد پس از سال ۱۹۷۰ و به قدرت رسیدن حافظ اسد به عنوان رئیس جمهور و رئیس حزب بعث ، این حزب همواره حزب حاکم ، بلامعارض و تصمیم گیرنده اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی بوده است . براساس قانون اساسی سوریه مسئولیت و فرماندهی سرویسهای اطلاعاتی و ارتش به عهده رئیس جمهور که رهبری حزب بعث سوسیالیست عربی را نیز به عهده دارد، می باشد. از همین رو همواره مسئولین امنیتی و اطلاعاتی سوریه عمدتاً از نظامیان طراز اول و معتمد رئیس حزب بعث (رئیس جمهور ) بوده اند. به عبارتی می توان گفت که تشکیلات نظامی و امنیتی بالاترین مقامات و مسئولین سوری را در بر می گیرد و حلقه های حلزونی خاص آن تا سطوح پائین و در همه جا دیده می شود.
حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه ، به منظور تحکیم موقعیت شخصی خویش ، نظامیانی را که حامی وی و واجد خصوصیات وفاداری و اطاعت محض بوده اند را در راس مشاغل مهم اطلاعاتی ، امنیتی و نظامی منصوب کرده بود و بدین ترتیب مقامات عالی رتبه نظامی و امنیتی سوریه متعلق به اعضای گروه افسران طرفدار اسد می باشد و این روند پس از فوت وی کماکان با یکسری تغییرات صوری ادامه یافت .
مراکز متعدد اطلاعاتی و امنیتی سوریه در آن حد که مطبوعات عربی و بولتن اطلاعاتی خاورمیانه به آنها پرداخته اند نشان می دهد که نمی توان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه را مجزای از ارتش و حزب بعث مورد مطالعه قرار داد. تعداد این دستگاهها به حدی است که گاه و بی گاه رقابت میان آنها را سبب می شود. به این معنی که روسای این دستگاهها برای کسب محبوبیت بیشتر نزد فرمانده کل خود و یا بدست آوردن قدرت بیشتر ممکن است دست به عملیاتهایی بزنند که خارج از حوزه وظایف آنها و یا افراط در انجام وظیفه محسوب می شود.
تعریف اقتصاد خرد چیست ؟
اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به مطالعه منحصر به فرد اقتصاد، تجزیه و تحلیل بازار، رفتار مصرف کنندگان و خانوارها و بنگاهها میپردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است.اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به چگونگی رفتار انسانها و انتخاب هایشان در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد، یک بنگاه، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص میپردازد و به چگونگی تعامل بین خریداران و مصرف کنندگان و عوامل موثر در انتخاب خریداران میپردازد به طور خاص اقتصاد خرد به الگوی عرضه و تقاضا برای کالاها و خدمات و همچنین تعیین قیمت خروجی در بازارهای خاص میپردازد و به طور معمول در بازار هایی که در آن کالاها در حال خرید و فروش هستند کاربرد دارد .
تفاوت بین اقتصاد خرد و کلان
علم اقتصاد به دو بخش اقتصاد خرد و اقتصادکلان تقسیم میشود .اقتصاد کلان به مطالعه رفتار اقتصاد به عنوان یک صنعت کامل میپردازد و فقط در شرکتهای خاص مورد برسی قرار نمی دهد .این نگاه به پدیدههای اقتصادی گسترده ای مانند تولید ناخالص ملی ، تورم ، بیکاری ، و سطوح قیمتها میپردازد . اقتصاد خرد نگاهی متمرکز در تئوریهای اساسی عرضه و تقاضا دارد این که چه مقدار از چیزی را برای تولید و چه مقدار را برای هزینه در نظر بگیریم را مورد بررسی قرار میدهد .
در حالی که این دو شاخه اقتصاد به نظر میرسد از هم متفاوت باشند اما کاملا به هم وابسته و مکمل یکدیگرند و بسیاری از مسایل اقتصادی تداخلی از این دو مطالعه هستند .به عنوان مثال با افزایش نرخ تورم قیمت مواد اولیه افزایش می یابد و این به نوبهٔ خود در قیمت نهایی کالاها تاثیر گذار است .
اهداف اقتصاد خرد
یکی از اهداف اقتصاد خرد بررسی بازار و برقرار کردن یک رابطهٔ نسبی پولی بین کالاها و خدمات است. همچنین به بررسی موارد شكست بازار (مواردي كه بازار قادر به تولید نتیجهٔ مطلوب و در خور نبوده اند) میپردازد. تئوری هایی را برای داشتن یک بازار رقابتی شرح میدهد.
در نظریه عرضه و تقاضا معمولاً فرض بر این قرار داده میشود که فضا کاملا رقابتی است . این بدین معناست که خریداران و فروشندگان بسیاری در بازار وجود دارند و هیچ کدام از آنها نمی توانند بر قیمتها تاثیر بگذارند . درمعالات زندگی واقعی این فرض با مشکل مواجه است زیرا بسیاری از خریداران و فروشندگان این توانایی را دارند که بر قیمتها تاثیرگذار باشند . در خصوص نظریهٔ عرضه و تقاضا در اغلب موارد تجزیه و تحلیل پیچیده ای نیاز است تا بتوان یک مدل عرضه و تقاضا ارائه داد.
زمینههای مهم در علم اقتصاد خرد
شامل برقراری تعادل عمومی ، انتخاب تحت عدم اطمینان , تئوری بازیها و در نظر گرفتن کشش عرضه و تقاضا درون سیستم بازار است .
آشنایی با سپاه حفاظت انصارالمهدی
سپاه حفاظت انصارالمهدی از زیر مجموعه های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بشمار میرود. این نیروی حفاظتی در اوایل انقلاب و بعد از ترورهای فراوان علیه مسئولان ارشد جمهوری اسلامی شکل گرفت و ماموریت خود را آغاز نمود.
مقر رسمی سپاه حفاظت انصارالمهدی در دو ساختمان ۶ طبقه در خیابان پاستور تهران قرار دارد ولیکن این نیرو در نقاط دیگر شهر تهران نیز دارای مقر های ستادی و عملیاتی میباشد از جمله سفارت سابق آمریکا (مرکز خنثی سازی بمب) و محمدشهر کرج که پادگان آموزشی این نیرو ست .
وظیفه اصلی سپاه حفاظت انصارالمهدی ، محفاظت از جان تمام مقامهای سیاسی جمهوری اسلامی از نمایندگان ارشد مجلس گرفته تا روسای جمهور و وزیران سابق میباشد.
تعداد اعضای ستادی و عملیاتی این نیرو حدودا 30000 هزار نفر تخمین زده میشود و هم اکنون فرماندهی این سپاه را شخصی بنام سردار ابوالقاسم ( که به احتمال زیاد اسم مستعار این فرمانده اطلاعاتی و عملیاتی میباشد ) برعهده دارد . وی قبلا مسئول عملیات حفاظت و امنیت بوده است .
یکی از معروفترین عملیاتی که این نیرو در سالهای اخیر بعهده داشته است ، کسب خبر و اطلاعات شخصی و روزمره سران جنبش سبز ( موسوی و کروبی ) و حصر خانگی آنها در پوشش گارد محافظ بوده است .
مقر رسمی سپاه حفاظت انصارالمهدی در دو ساختمان ۶ طبقه در خیابان پاستور تهران قرار دارد ولیکن این نیرو در نقاط دیگر شهر تهران نیز دارای مقر های ستادی و عملیاتی میباشد از جمله سفارت سابق آمریکا (مرکز خنثی سازی بمب) و محمدشهر کرج که پادگان آموزشی این نیرو ست .
وظیفه اصلی سپاه حفاظت انصارالمهدی ، محفاظت از جان تمام مقامهای سیاسی جمهوری اسلامی از نمایندگان ارشد مجلس گرفته تا روسای جمهور و وزیران سابق میباشد.
تعداد اعضای ستادی و عملیاتی این نیرو حدودا 30000 هزار نفر تخمین زده میشود و هم اکنون فرماندهی این سپاه را شخصی بنام سردار ابوالقاسم ( که به احتمال زیاد اسم مستعار این فرمانده اطلاعاتی و عملیاتی میباشد ) برعهده دارد . وی قبلا مسئول عملیات حفاظت و امنیت بوده است .
یکی از معروفترین عملیاتی که این نیرو در سالهای اخیر بعهده داشته است ، کسب خبر و اطلاعات شخصی و روزمره سران جنبش سبز ( موسوی و کروبی ) و حصر خانگی آنها در پوشش گارد محافظ بوده است .
تعریف امپریالیسم چیست ؟
امپریالیسم به انگلیسی: Imperialism طرفداری از حکومت امپراتوری. سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است.† رژیمی که بر اثر از میان رفتن خردهسرمایهداری داخلی و پدید آمدن تراستها و کارتلها دچار تورم تولید و کمبود مواد خام شود و برای بهدست آوردن مستعمره و بازار به دیگران تجاوز کند.
این مرحله از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن حاضر آغاز میشود. تدوین تئوری مربوط به امپریالیسم و تجزیه و تحلیل پنج وجه مشخصه اساسی آن میگوید:
تمرکز و تراکم تولید و سرمایه موجب ایجاد انحصارها (مونوپولها) شد. انحصارها دراین مرحله نقش قاطع را در حیات اقتصادی بازی میکنند.
ترکیب سرمایه بانکی و سرمایه صنعتی به پیدایش سرمایه مالی و الیگارشی مالی منجر گردید.
صدور سرمایه به جای صدور کالا اهمیت ویژهای کسب میکند.
ایجاد اتحادیهها و کنسولهای انحصاری سرمایهداران، این اتحادیهها به صورت کارتلها، تراستها و کنسرسیومها جهان را از نظر اقتصادی بین خود تقسیم میکنند.
پایان تقسیم منطقههای سرزمینهای جهان بین بزرگترین و ثروتمندترین دولت سرمایهداری و آغاز تجدید تقسیم آنها.
اساس اقتصادی و خصلت ویژه امپریالیسم عبارتست از تسلط انحصارها، انحصارها در رشتههای مختلف کاملاً و همه جانبه اقتصاد و سیاست بزرگترین کشورهای سرمایه داری را در حیطه اقتدار و زیر سیطره خود میگیرند و رقابت آزاد از بین میرود. سلطه انحصارها در حیات اقتصادی با نفوذ و قدرت روز افزون آنها در زمینه سیاسی همراه است که دستگاه دولتی را زیر فرمان خود میکشند و تحت الشعاع منافع خود میسازند. در این مرحله سرمایه داری، انحصارها امپراتوران قدر قدرتی در همه شئون هستند. خود لغت امپریالیسم نیز از ریشه لاتینی ایمپریو (imperiu) به معنای امپراتوری مشتق میشود. در این مرحله اشاعه کم و بیش دوران سرمایه داری در سراسر کره زمین جای خود را به تکامل جهشی و فلاکت آور داد. این امر موجب شدت وحدت بی سابقه کلیه تضادهای سرمایه داری یعنی تضادهای اقتصادی، سیاسی، طبقاتی و ملی گردید. مبارزه دول امپریالیستی بر سربازار فروش و عرصههای سرمایه گذاری و بدست آوردن مواد خام و نیروی کار ارزان و احراز تسلط جهانی، حدت بی سابقهای یافت که در دوران تسلط بلامنازع امپریالیسم، امپریالیسم ناگزیر کار را به جنگهای ویرانی آور میکشاند.
امپریالیسم در عین حال مرحله تلاشی سرمایه داری، مرحله پوسیدگی و احتضار آنست. در این مرحله در مجموع سیستم جهانی سرمایه داری، شرایط برای انقلاب اجتماعی نضج پیدا میکند. تضاد بین دول امپریالیستی و کشورهای وابسته و مستعمره، تضاد بین خود دول امپریالیستی هرچه بیشتر شدیدتر میشود. واضح است که تشدید تضادها و پوسیدگی ماهوی امپریالیسم به معنای رکود و جمود مطلق سرمایه داری نیست.
تضادهای امپریالیسم موجب تسریع پروسه تبدیل سرمایه داری انحصاری به سرمایه داری انحصاری دولتی گردیدهاست. این شکل در حالی که سلطه انحصارها را بر زندگی مردم تقویت میکند نیروی انحصارها را با نیروی دولت در دستگاه واحدی متحد میسازد تا حداکثر سود برای بورژوازی تامین شود و نظام سرمایه داری حفظ گردد. ولی نه این شکل نه نظامی کردن حیات اجتماعی و اقتصادی کشور و نه انتگراسیون (یعنی در هم آمیختگی و ادغام و تشکیل سازمانهای جدید مافوق ملی، سیاسی و اقتصادی به منظور پیوستگی دول و انحصارات سرمایه داری) نمیتواند پایههای سرمایهداری را نجات دهد. رشد تولید در برخی کشورهای سرمایهداری هرگز نتوانستهاست جلوی حدت یافتن تضادهای ملی و بینالمللی سرمایهداری را بگیرد.
در حالی که سود و مافوق انحصارها افزایش مییابد، اتوماسیون (استفاده از وسایل خودکار در تولید) در شرایط سرمایهداری مصائب جدیدی برای زحمتکشان به بار میآورد.
سلطه انحصارها نه فقط علیه کارگران و دهقانان و دیگر زحمتکشان متوجهاست بلکه بر منافع قشرهای بورژوازی کوچک و متوسط زیان وارد میسازد. واقعیات پوچ بودن تئوریهایی نظیر سرمایهداری خلقی و دولت بهروزی همگانی را ثابت کردهاست.
وجدان بشریت و خرد وی نمیتواند با بزهکاریهای امپریالیسم آشتی کند. گناه دو جنگ جهانی که در آنها دهها میلیون انسان به هلاکت رسیدند بر عهده امپریالیسم است. امپریالیسم ماشین جنگی بی سابقهای ساخته که منابع عظیم انسانی و مادی را میبلعد، با تازاندن مسابقات تسلیحاتی برای دهها سال آینده برنامههای تولید تسلیحات نوینی را تدوین میکند، حامل خطر جنگ جهانی هستهای است که در صورت انفجار در آتش آن صدها میلیون انسان نابود و کشورهایی به کلی منهدم خواهند شد.
فاشیسم این رژیم ترور سیاسی و اردوگاههای مرگ، مولود امپریالیسم به سود امپریالیسم هر جا که بتواند بر حقوق و آزادیهای دموکراتیک یورش میبرد، شایستگی انسان را لگد مال میکند، نژاد پرستی میپروراند.
امپریالیسم مسئول محرومیتها و مصائب صدها میلیون انسان است، مسبب اصلی پیدایش این وضع است که تودههای عظیمی در کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین مجبورند در شرایط فقر، بیماری، بیسوادی، مناسبات اجتماعی عهد عتیق زیست کنند و تودههای عظیمی به مرگ تدریجی و نابودی محکوم شوند.
سیر تکامل اجتماعی نشان میدهد که امپریالیسم با منافع حیاتی زحمتکشان یدی و فکری، اقشار اجتماعی گوناگون، ملتها و کشورها برخورد مییابد. علیه امپریالیسم تودههای همواره عظیم تر و جنبشهای اجتماعی، یکجا به مبارزه بر میخیزند.
نابودی امپریالیسم در سراسر جهان هم زمان انجام نمیگیرد. ناموزونی تکامل اقتصادی و سیاسی کشورهای سرمایهداری در دوران امپریالیسم موجب میشود که نابودی در کشورهای مختلف در زمانهای مختلف صورت گیرد.
مکتب سوسیالیسم تخیلی چه نوع مکتبی است ؟!
«سوسیالیسم تخیلی» «Utopian Socialism»در فارسی به «سوسیالیسم پنداری» و «سوسیالیسم ایده آلیست» نیز برگردانده شده است واژهای است که اولین بار توسط کارل مارکس (از بانفوذترین سوسیالیستها که با جمعآوری نظرات سوسیالیستهای قبل از خود و تحلیل وضع اقتصادی موجود در زمان خود و پیش از آن، با همکاری فرد دیگری به نام فردریش انگلس آثار مهمی را به رشته تحریر در آوردند) به سوسیالیستهای پیش از وی اطلاق شده است. وی عقیده داشت که بیشتر سوسیالیستهای اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم انسانگرایانی هستند که نسبت به بهرهکشی شدیدی که با سرمایهداری ابتدایی همراه بود اعتراضی بجا داشتند. وی با وجود تحسین بسیار آنها، این لقب کنایهآمیز را در مورد آنها به کار برد و معتقد بود بیشتر آنان خیالپردازانی در جستجوی مدینه فاضله اند که امیدوارند با اتکای به خرد و شعور اخلاقی طبقه تحصیل کرده، جامعه را تحول بخشند. به نظر وی بیشتر افراد تحصیلکرده اغلب اعضای طبقات بالا هستند و بدین جهت پایگاه اجتماعی، رفاه، دانش و آموزش برتر خود را مدیون امتیازات موجود در نظام سرمایهداری بوده و در حفظ آن کوشش میکنند و وجود تعداد محدودی افراد انسانگرا در میان آنان به تحقیق نمیتواند پایگاه قدرتی برای تغییر محسوب شود و برای آنهایی که به تحقق چنین تغییری عقیده داشتند واژه سوسیالیستهای تخیلی را به کار برد.
در واقع سوسیالیسم تخیلی مبتنی بر احساسات است و بدون تحلیل علمی از پدیدهای اقتصادی و اجتماعی و بدون ارائه راهکارهایی مبتنی بر تحقیقات علمی برای رفع مشکلات اقتصادی و یا پیاده شدن نظام اقتصادی مورد نظر است.
قدیمیترین عضو سوسیالیسم تخیلی افلاطون فیلسوف نامی یونان باستان میباشد او مدینه فاضله را جامعهای ایدهآلی معرفی میکند که مرکز ثقل آن عدالت اجتماعی است.
همچنین توماس ماروس(۱۴۷۸-۱۵۳۵)سوسیالیست انگلیسی در اثر معروف خود «اوتوپیا» جامعهای را مطلوب تصور میکند که در آن مالکیت فردی وجود ندارد.
توماس کامپانلا که از سوسیالیستهای ایتالیائی است جامعه اشتراکی مد نظر خود را در کتابش به نام((کشور آفتاب )) به تصویر میکشد که در عین حال حکومت مسیحی بر آن حاکم است و اداره آن بر عهده کشیشان میباشد.
سیمون دو سیسموندی(۱۷۷۳-۱۸۴۲) نیز سوسیالیست فرانسوی میباشد که هدف اقتصاد کلاسیک یعنی حداکثر کردن سود را مورد انتقاد قرار میدهد و اقتصاد رقابتی را مخصوصا در زمینه توزیع نامناسب میداند. زیرا سیستم توزیع در این اقتصاد موجب فقر عمومی و مازاد تولید میشود.او معتقد است ریشه بحرانها در استثمار کارگران و پیشرفت تکنولوژی است و وسیعترین قشر جامعه یعنی کارگران از قدرت خرید کمی برخوردارند.
سن سیمون (۱۷۶۰-۱۸۲۵)سوسیالیست فرانسوی سوسیالیم دولتی را در قالب مذهبی پیشنهاد میکند.این سوسیالیسم بر پایه اخوت مذهبی و بدون دخالت روحانیت میباشد.مشکل اصلی اجتماع مسئله کارگری عنوان میشود و ریشه تمام بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در این است که جامعه فقط دو طبقه دارد.یکی تولید کننده است و دیگری بدون انجام کار از دسترنج دیگران بهرمند میشود.سیمون در کتابش «کندوی عسل» این دو طبقه کارگر و کارفرما را به زنبور عسل و خرمگس تشبیه میکند که یکی با زحمت کار میکند و عسل تولید میکند و دیگری مانند خرمگسی بدون تحمل سختی از دسترنج وی بهره میبرد.
اگرچه سوسیالیسم تخیلی سهم چندانی در ارائه راه حل برای مشکلات اقتصادی ندارد و راه عملی پیاده کردن نظام اقتصادی سوسیالیستی را نمینمایاند با این وجود با انتقاد خود از نظام اقتصادی حاکم و طرح نظام اقتصادی مبتنی بر مساوات و عدالت اجتماعی و به دور از مشکلات توزیع در نظام حاکم در نشان دادن ضعف نظام سرمایهداری و ایجاد واکنش در برابر این نظام بیتاثیر نبوده است.
زندگینامه و عکس زنده یاد زهرا ( زیبا ) کاظمی
زهرا (زیبا) کاظمی (۱۹۴۸ - ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳) خبرنگار کانادایی - ایرانی تبار بود که در مسافرتی حرفهای به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامیها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکسبرداری حین تجمع برخی از خانوادههای زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد.(به گفته منابع دولتی ایران وی در زندان درگذشته است.)
بازداشت وی تحت نظارت سعید مرتضوی مدعی العموم تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته است انجام گرفت. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.
زندگینامه
زهرا کاظمی در ۱۹۴۸ میلادی در شیراز متولد شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت میکند. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش ، استفان هاشمی ، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی با نشرياتي مانند رکتو ورسو گازت دو فم و گلوب اندميل چاپ کانادا و نيز موسسه عکس انگليسي کمراپرس همکاري داشته است. در سال ۲۰۰۳ میلادی زهرا کاظمی در جریان یک مسافرت به عنوان خبرنگار در ایران دستگیر و در هنگام بازجویی به قتل رسید.
دستگیری
پس از بازگشت از عراق در تاريخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ايراني و معرفي نامه اي از سوي موسسه عکس انگليسي کمراپرس به اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي مراجعه مي کند و درخواست تهيه عکس از زندگي روزانه مردم عادي در شهر تهران دانشجويان و چند دانشگاه تهران و نيز کوي دانشگاه مي کند. در تاريخ ۳۱/۳/۸۲ معرفي نامه اي از سوي اداره کل مذکور خطاب به نيروهاي انتظامي صادر مي شود. در اين معرفي نامه که رونوشت آن براي معاونت ذي ربط در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ( ناجا )ارسال مي شود از نيروهاي انتظامي درخواست مي شود تا همکاري هاي لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاريخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. اين معرفي نامه در تاريخ ۲/۴/۸۲ از سوي اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي به خانم کاظمي تحويل مي شود و عصر همان روز براي تهيه عکس و گزارش از خانواده هاي دانشجویان زنداني در برابر زندان اوين حضور مي يابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقيقه از سوي دادستاني بازداشت میشود.
بازداشت به اتهام عکس برداری از مناطق ممنوعه
در جریان ناآرامیها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانوادههای آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکسبرداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.
به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران ، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه بودهاست و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی نیز قبل از تحویل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصریح میکند که متهم دارای جرایم امنیتی بودهاست.
مرگ
بازداشت وی تحت نظارت سعید مرتضوی مدعی العموم تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته است انجام گرفت. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.
زندگینامه
زهرا کاظمی در ۱۹۴۸ میلادی در شیراز متولد شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت میکند. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش ، استفان هاشمی ، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی با نشرياتي مانند رکتو ورسو گازت دو فم و گلوب اندميل چاپ کانادا و نيز موسسه عکس انگليسي کمراپرس همکاري داشته است. در سال ۲۰۰۳ میلادی زهرا کاظمی در جریان یک مسافرت به عنوان خبرنگار در ایران دستگیر و در هنگام بازجویی به قتل رسید.
دستگیری
پس از بازگشت از عراق در تاريخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ايراني و معرفي نامه اي از سوي موسسه عکس انگليسي کمراپرس به اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي مراجعه مي کند و درخواست تهيه عکس از زندگي روزانه مردم عادي در شهر تهران دانشجويان و چند دانشگاه تهران و نيز کوي دانشگاه مي کند. در تاريخ ۳۱/۳/۸۲ معرفي نامه اي از سوي اداره کل مذکور خطاب به نيروهاي انتظامي صادر مي شود. در اين معرفي نامه که رونوشت آن براي معاونت ذي ربط در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ( ناجا )ارسال مي شود از نيروهاي انتظامي درخواست مي شود تا همکاري هاي لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاريخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. اين معرفي نامه در تاريخ ۲/۴/۸۲ از سوي اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي به خانم کاظمي تحويل مي شود و عصر همان روز براي تهيه عکس و گزارش از خانواده هاي دانشجویان زنداني در برابر زندان اوين حضور مي يابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقيقه از سوي دادستاني بازداشت میشود.
بازداشت به اتهام عکس برداری از مناطق ممنوعه
در جریان ناآرامیها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانوادههای آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکسبرداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.
به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران ، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه بودهاست و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی نیز قبل از تحویل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصریح میکند که متهم دارای جرایم امنیتی بودهاست.
مرگ
او در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر میبرد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بودهاست، میمیرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند.
مرگ زهرا کاظمی با تأیید مقامات دادستانی در ۲۵ تیر اعلام میشود. در پی این اتفاق دولت کانادا با دلیل این که زهرا کاظمی دارای تابعیت کانادایی بودهاست، دولت و مقامات قضایی ایران را تحت فشار قرار میدهد تا گزارش و تحقیقی جامع از این حادثه فراهم کند.
علل مرگ
گرچه مقامات حکومتی ایران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خونریزی مغزی ناشی از «برخورد جسم سخت به سر یا برخورد سر به جسم سخت» پافشاری نمودند، شهرام اعظم ، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۲۰۰۴ میلادی ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام نمود که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، لهشدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کندهشدن ناخنهای انگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان میدهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیدهاست. وزیر امور خارجه کانادا با تایید گزارش دکتر اعظم در کنفرانس مطبوعاتی تورنتو عنوان نمود که مسوولان کشور کانادا برای روشن شدن کامل جزییات پرونده قتل زهرا کاظمی تلاش خواهند کرد
گزارش دولت ایران
سید محمد خاتمی نیز ۴ نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرده و خواستار ارائه گزارشی از این ماجرا شد. این اقدام در اثر فشار دولت کانادا صورت گرفته بود، اما ابعاد مهمی از ماجرا را روشن کرد. در گزارش هیأت ویژه رئیس جمهور آمده بود:
«زهرا کاظمی در تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ با یک عدد دوربین عکاسی در حال عکسبرداری از تجمع خانوادههای زندانیان ناآرامیهای خردادماه در مقابل زندان اوین و منطقه با علامت عکسبرداری ممنوع بوده که به داخل نگهبانی زندان هدایت و با حضور دو نفر از قضات از وی توضیح خواسته میشود. مطابق این گزارش نامبردگان از خانم زهرا کاظمی میخواهند معرفی نامه وزارت ارشاد، دوربین و فیلمهای خود را برای بازبینی تحویل دهد و زندان را ترک کند و روز بعد برای دریافت لوازم خویش مراجعه کند. اما وی از این امر سرباز میزند و اظهار میدارد که میخواهد با مسئولیت خود، در کنار لوازم خویش در زندان باقی بماند. سپس خانم کاظمی فیلم داخل دوربین را خارج میکند و آن را در برابر نور، سیاه مینماید و فیلم دیگر خود را نیز به همین نحو سیاه میکند.»
همچنین بر اساس این گزارش، زهرا کاظمی ۲۱ ساعت اول در اختیار دادسرا و زندان، ۲۶ ساعت در اختیار ناجا، ۴ ساعت در اختیار دادسرا و ۲۶ ساعت در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشتهاست و ضرب دیدگی جمجمه (۵ تیر ۱۳۸۲ یا حداکثر ۲۴ ساعت قبل از آن) نیز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشتهاست.
دادگاه
یک سال پس از آن قوه قضائیه محمدرضا اقدم احمدی، ۴۲ ساله و کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را تحت عنوان "قتل شبه عمد" زهرا کاظمی متهم کرد اما او خود را از اتهامات مبرا دانست و با اعتراض وی به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت وی به دلیل "فقدان مدرک برای اثبات اتهامات" تبرئه شد .
الیگارشی یا اولیگارشی یا پلوتوکراسی چیست ؟
الیگارشی یا اولیگارشی که گزنفون آن را پلوتوکراسی هم نامیده است در افکار افلاطون حکومتی است که در آن زمام قدرت در ید معدودی است که تحصیل مال را غایت نهایی خود میدانند. به عبارت دیگر حکومت سیاسی و اقتصادی گروههای معدودی از ثروتمندان، استعمارگران و صاحبان نفوذ را بر جامعه گویند. در این حکومت شرط رسیدن به مقام بالا داشتن ثروت بیشتر است و نه توانمندی. این نوع حکومت در نظر افلاطون پس از حکومت تیموکراسی ایجاد میشود.
در حکومت الیگارشی گروهی اندک به سود خویش، فرمانروایی اکثریت مردم را بر عهده دارند. رژیم حکومتی به وسیلهٔ چند نفر معدود اداره میگردد و دولت به صورت متمرکز در تعدادی از خانوادهها و قبایل اصلی حفظ میگردد. افلاطون معتقد است در این نوع حکومت اتحاد اجتماعی از دست خواهد رفت زیرا اجتماع به دو دسته ثروتمند و تهیدست تبدیل میشود و در هر جامعه ای که صنف گدایان وجود داشته باشد به طور حتم سارق و جیب بر ایجاد میشود.
اولیگارشی مالی(حکومت هزار فامیل)
به معنای سیادت و حاکمیت اقتصادی گروه معدودی از سرمایهداران برزگ مالی است. که عملا مالک انحصارات صنعتی و بانکی هستند و کنترل رشتههای اصلی اقتصاد را در دست خود متمرکز کردهاند. اولیگارشی مالی در دامنهای وسیعتر را امپریالیسم گویند.